ولی حق

طریق معراج بر اساس علم یداللهی

ولی حق

طریق معراج بر اساس علم یداللهی

سوالات از : 44 ا لی 85

 

      سوالات از: 44 الی85                                   


        

44-  مجالس هم قبض و بسط دارند ، یک مجلس هست که تا آخرش در قبض است و همه‌اش جسمانی صحبت می‌کنند ولی یک‌وقت هست که تصرفات حضرت رسول (ص) هست همه‌اش از باطن قضیه از نور و از حکمت و آگاهی صحبت می‌شود ، منتها باید ببینی در مجلس  چه کسی نشسته است ، اگر اولیاء خدا باشند نمی‌گذارند شیطان تصرف کند ، یا اگر ببینند مجلس شیطانی شده مجلس را قطع می‌کنند مثلاً اگر قرار بود منبری یک ساعت صحبت کند به نیم ساعت تمامش می‌کنند یعنی علم خیالیش را از او می‌گیرند و او دیگر نمی‌تواند صحبت کند ، مثل حضرت زینب(س) که آبروی یزید را برد در حقیقت در همه آن‌ها تصرف کرد ، اینکه صحبت یزید را قطع کرد ، قطع نکرد بلکه تصرف کرد و یزید نتوانست صحبت کند .

45- اولیاء خدا که به مرتبه وجود رسیده‌اند و عقلشان خدایی شده مثل آیت الله بهجت همیشه خدا صد نفر را در اطرافشان می‌گذارد و اولیاء پایین‌تر را ده ، دوازده نفر ، یعنی هرچه شدت وجودی‌ات قوی‌تر باشد بیشتر کشش داری ، شما اگر ولی بشوی همیشه دو نفر همپایت هستند یعنی هر جا بروی همیشه با شمایند ، همیشه هر جا بروی جایت آماده است ، مثلاً الان با شما هستیم و این آقا می‌خواهد برود دنبال کارش ، قبل از اینکه این بخواهد برود یک نفر زنگ می زند که ما می‌خواهیم با شما باشیم .

46- وقتی انسان لقمه حلال نمی‌خورد ارواح مقدسه‌اش مرده است ، لقمه حلال است که انسان را زنده می‌کند و آگاهی عقلانی می‌آورد ، و این لقمه حرام است که ما همه‌مان مرده‌ایم  ، سؤال : لقمه‌ها امروز همه قاطی شده چه کارکنیم ؟فرمودند : لقمه‌های بیرون هیچ‌کدام حرام نیست ، این وجود ماست که آن را تبدیل به حرام می‌کند ، وجود ما خراب است ، مثلاً الان شما ده تا چای آوردی اگر حرام بودند این‌که من برداشتم طبق وجود من حلال می‌شود ، یعنی حرام حلال می‌شود ، ولی وقتی تو وجودت ناسالم است ، چایی حلال را تبدیل به حرام می‌کنی ، خب وقتی سال خمسی نداری حرام است بر تو ،  طمع ما است که حرام می‌کندچیزها را ،آفریده‌های خدا که نجس نیست ما آن‌ها را نجس می‌کنیم ، همه‌چیز توحید است .

سؤال: اگر ما الان یک‌لقمه از حرام به شما بدهیم حلال می‌شود ؟ فرمودند : بله که حلال می‌شود ، چون به رنگ خودم تبدیل می‌شود، آفرینش این لقمه که حرام آفریده نشده که تکوینا که حرام نیست ، نفس ما حرامش می‌کند و یک اصل دیگر اینکه اصلاً لقمه‌ای که خمسش را نداده باشند روزی ما نمی‌شود ، سؤال : منزل کسی رفتیم که می دانیم خمس نمی‌دهد چطور ؟ فرمودند : آن را ‌که یقین دارید خودتان خمسش را حساب کنید بعداً بدهید ، سؤال : پس وقتی در حال خوردن هستیم تا خمس را بپردازیم حرام خورده‌ایم ؟ فرمودند: شما همان اول که نیت کردید گفتید خدایا خمسش را خودم می‌دهم که دیگر حرام نیست که ، مثلاً شما ده میلیون در بانک گذاشتی ، یازده میلیون پس می‌دهد ، خب یک‌میلیون را می‌دهی به فقیر پولت حلال می‌شود ، یک بنده خدایی به ما زنگ زد که ما صد میلیون بانک گذاشتیم صدو ده میلیون پسمان داده ما چه کارکنیم ، ما رفتیم آنجا و آن ده میلیون را به کارمندان خود بانک تقسیم کردیم .

سؤال : پس الان حکومت مگر اسلامی نیست مگر ما الان خمس مان را مرجع تقلید حساب نمی‌کند ، ایشان فرمود بله درست است ، گفتیم پس همین مرجع تقلید گفته که پولتان را در بانک بگذارید اشکالی ندارد ؟ فرمودند: بله بانک اشکالی ندارد اما وقتی‌که بانک به حرف مرجع عمل کند ، این‌ها که عمل نمی‌کنند ، قرارداد در ظاهر می‌بندد ولی هر کار دلشان می‌خواهدمی‌کنند ، کاسبی می‌کنند ، مثل اینکه شما پول می‌دهی بچه برود درس بخواند ، حالا او می‌رود پی عیاشی ، خب بانک باید بر این اساس و بر این قانون باشد اما بعد که کم و کسرمی‌آورند هی زیاد و کم می‌کنند ، کارمزد و فلان و .. ما با دین‌داریم بازی می‌کنیم ، حضرت آقای خمینی که دین را و عرفان را برای ما زنده کرد ما داریم بازی‌اش می‌دهیم ، هر جا که به نفعمان است آن‌طور عمل می‌کنیم، حکومت اسلامی برای این است که انسان‌ها به سوی اسلام مقام بگیرند ، آیا ما اسلام آورده‌ایم ؟ ایمان‌که نیاورده‌ایم که  ، دین یک هدیه‌ای است که از قلبت و از فطرتت خدا به تو هدیه می‌دهد .

سؤال : الآن‌که خیلی‌ها درآمدشان از سود بانکی است پس چطور ؟فرمودند : خب این‌ها وجودشان خراب است قلوبشان مرده است .

47- فرمودند : هرکسی را طبق خوی درونی‌اش برای شغل و کار در عالم به کارش می‌گیرند آنکه علوم مرده می‌طلبد باید برود در دانشگاه استاد بشود ، کسی که مهر آیت اللهی روی مدرکش می‌زنند او را قفلش کردند این دیگر کارش تمام است ، مثل آن معلمی که به او رشوه می‌دادند که  نمره بدهد ، سی تومان دادند گفت نه و اصلاً و این کار فلان است و حرام است و... شصت تومان‌که دادند راضی شد ، آدم  به چیزی غیر از خدا نباید راضی بشود. 48- شرع ما چهارده معصوم (ع) است ، حلال پیامبر(ص)حلال الی یوم القیامه و حرام پیغمبر(ص)حرام الی یوم القیامه ، شما آخرتت را درست کن، دنیایت بهشت می‌شود ، وقتی باطنت خراب است دنیایت جهنم است ، و اگر باطنت را زنده کنی بهشت همین‌الان برایت اتفاق می‌افتد ، همان حورالعین الان می‌آید در بغلت .

49- اولیاء در ایام عزاء در دلشان عزاست بدون اینکه از تقویم خبر داشته باشند و روزهای تولد ائمه(ع) در وجودشان تولد است، نمی‌رود ماه را و تقویم را نگاه کند ،همه‌ چیز وجودی است ، مثلاً ماها اگر یک روز قلبمان بسته است و شیطانی است هر اتفاقی که در شیطان می‌افتد در ما هم می‌افتد ، مثلا می‌بیند در نمازی حواست پرت می‌شود ، اصلاً عالم عالم تصرفات است .

50- همین‌طور که حضرت رسول (ص) از آدم شروع کرد تا خاتم وجودش پله‌پله قید خورد در جسم انبیاء یکی‌یکی بالا آمد ، آن‌وقت ذرات همان پیغمبر در وجود ما هم هست ، ذرات شیطان هم هست ، حالا ما حق انتخاب داریم که سمت کدام برویم ، پیغمبر(ص) می‌گوید سال خمسی داشته باشید ، شیطان می‌گوید ندهید که این گردن‌کلفت‌ها بخورند ، پیغمبر(ص) می‌گوید بر نامحرم نگاه نکن ، شیطان می‌گوید ببین خواهرت نباشد ، یا ببین وضع جامعه چقدر بد شده است.

51- سؤال از زمان ظهور کردیم ؟فرمودند : حضرت ظهور  کرده است و مردم‌ دارند در زمان ظهور حضرت زندگی می‌کنند ، منتها ما خبر نداریم و بی‌خبریم ، عقب‌افتاده‌ایم ،  سؤال کردیم ما منظورمان ظهور عام است ؟فرمودند: شما الان حساب کن که همین حرم امام رضا (ع) یک حرم عام هست که شما می‌بینید و این‌یک باطنی دارد که مثلاً حدود دویست نفر یا صد وهشتاد نفر از اولیاء آنجا نشسته‌اند، حالا شما به کدام حرم می‌روید ؟ یک‌وقت هست که ظهور قسمت شما نمی‌شود ، وجودت ظلمانی است ، تو ارزش ظهور را نداری ، مثل گوشتی که خارج یخچال به بو آمده می گویی این دیگر بدرد نمی‌خورد ، یعنی خدا یک‌چیزی به تو داده که بسازی و تو خرابش کردی ، دوباره پرسیدیم مگر یک‌زمانی کل عالم آن ظهور عام را درک نخواهد کرد ؟فرمودند: چرا درک می‌کند منتهای مراتب معلوم نیست که کی اتفاق می‌افتد ، خود خدا می‌داند ، سؤال : بعضی‌ها با علم جفر و علوم غریبه تشخیص می‌دهنداین‌طور نیست ؟فرمودند: چرا تشخیص می‌دهند امام (ع) در کدام منطقه هست اما او را نمی‌بینند، اصلاً چیزی پنهان نیست ، اما ما نه بندگی را بلدیم و نه گدایی را ، مسئله ، مسئله معراج است ، خداوند یک ظهوری در این عالم کرده که چهارده معصوم (ع) را خلق کرده حالا این ظهور می‌خواهد در یک شخص تجلی کند ، یعنی همه عالم و کل علم را باید یک نفر که به معراج می‌رود در باطن دارا بشود ، وقتی علم باطن گرفتی و معراج رفتی هم‌نشین اهل‌بیت(ع)می‌شوی مثلا همین‌طور که الان با شما نشسته‌ایم آن فرد همیشه با اهل‌بیت(ع) نشسته است.

52- خوب است آدم هفته‌ای یک‌بار یک مجلس امام حسین (ع) بگیرد ، همین زن و بچه و چهارتا دوست و رفیقی یک چایی بار بگذارند ، یک اهل‌دلی چهارتا حرف توحیدی بزنه یک پولی هم حتماً به او بدهید ، سؤال : منبری خوب از کجا پیدا کنیم ؟ اگر بدلتان ننشست هرچند جلسه عوض کنید تا خود آقا یکی را برایتان  مشخص کند ، این چایی هم خیلی اثر دارد ما وقتی دیدار اولیاء می‌رویم یا ناهار به ما می‌دهند یا چایی چون این‌یک چیز حلالی است که در شما تأثیرمی‌کند ، اصلاً چایی که به نام امام حسین (ع) درست کنند همان شراب طهور است ، یک چای اول روضه بخورید و یکی هم آخر روضه حالات می‌آورد ، در این ریزه‌کاری‌ها دقت کنید ، سؤال شد برای اینکه مجلس حال داشته باشد چه کنیم ؟ فرمودند: یک تابلوی " الله "بر سر در ورودی مجلس آویزان کنید و یک پارچه سفید هم داخل کنار درب بی اندازید که حضرات صاحب‌مجلس تشریف می‌آورند.

سؤال شد در مجالس محتوا چه باشد آیا قران اول بخوانیم احکام بگوییم سخن‌رانی یا روضه کدام دعاها را بخوانیم ؟فرمودند: بیشتر در باب عاشورا منبر بروند چون امام حسین (ع) فطرتی عمل کرد ، فطرت ما در عاشورا زود می‌گیرد ولی قرآن و عرفان و... را خیلی دیر می‌گیرد ولی محبت اهل‌بیت(ع) که در دلت بیاید گناه هم که بکنی محبت از بین نمی‌رود، نماز و روزه‌ات از بین برود ولی محبت اهل‌بیت(ع) از بین نمی‌رود حتی گناهت هم ثواب است طوری که وقتی که فرد گناه هم که بکند ، طرف مقابلش او را گول می زند نه اینکه آدم طرف را گول بزند ، آن شخص خودش گناه را به گردن می‌گیرد ، مثل یک تصادف که خود طرف می‌آید به گردن می‌گیرد که ما به شما زدیم ، شما مقصر نیستید ، ازبس‌که تو را دوست دارد  گناه را از گردن شما برمی‌دارد و خودش به گردن می‌گیرد ، اهل‌بیت(ع) سفره خوبی برایمان انداخته‌اند ، این آشنایی ما با شما اصلاً به دست ما نیست این محبت‌ها غیر از محبت‌های خیالی و عقلی است ، همه‌اش دست خداست ، ما به اولیاء و معصومین (ع) نیاز داریم اما آن‌ها ما را دوست دارند ، ما به آن‌ها محتاجیم آن‌ها به ما مشتاق‌اند .

در مورد خلقت و حرکت حبی خداوند سؤال کردیم که خدا ما را خلق کرده تا شناخته شود : فرمودند : این‌طور نیست که خدا عالم را خلق کرده است ، از موقعی که خدا بوده ما هم بوده‌ایم ، نه چیزی کم شده و نه زیاد ، و این رحمانیت خدا از سوسک تا پیغمبر (ص) همه را گرفته و از او استفاده می‌کنند در خوردوخوراک و... اما رحیمیتش مال همه نیست مال کسانی است که به حرفت هستند ، مثلاً شما پنج‌تا بچه‌دارید همه را تأمین می‌کنی اما یک بچه به حرف شماست دلسوز است می‌خواهد نامت را زنده کند ، هوای او را بیشترداری .

 این‌طور نبوده که ما خلق شدیم بلکه ما رجعت شده همان هفده ثانیه هستیم ، سؤال : قضیه این هفده ثانیه چیست ؟ فرمودند : یعنی وقتی هفتادسال ما را به پنجاه‌هزار سال حساب کنی هفده ثانیه می‌شود ، شما یک آن نگاه به نامحرم می‌کنید اما مغزت پنجاه‌هزار آن تصویر می‌سازد ، سؤال کردیم در قیامت پنجاه‌هزار سال ؟فرمودند: قیامت ، همین‌الان قیامت است ، همین‌که الان توحید نداری در جهنمی دیگر ، آدم که به توحید برسد آرام می‌شود اصلاً وجودش لذت می‌برد ، از وجود خودش لذت می‌برد ، از حالاتش لذت می‌برد ، از اینکه کسی را نجات بدهد لذت می‌برد ، اما کسی که جهنمی است از منفی‌ها لذت می‌برد جهنم دیگری که ما نداریم ، خدا که دو وقت که ندارد که ، یکی یکی نازل می‌شود و یکی‌یکی رجعت می‌کنیم دیگر ، هی امتحان می‌شویم و برمی‌گردیم و می‌رویم .

53- اینکه می گوییم کاش در صحنه کربلا بودیم، شما همین‌الان‌که امام زمان (عج) بخواهد بیاید ، می گوییم بگذار از زنمان اجازه بگیریم ، همین قضیه هزارو چهارصد سال ما را عقب انداخته ، سؤال : چرا ؟ فرمودند : چون وقتی امام بگوید بیایید ما به زن و بچه‌مان تعلقات داریم ، سؤال : یعنی ما اجازه نباید بگیریم ؟ فرمودند: اجازه باید بگیری نمی‌گویم نگیر بلکه باید آماده کرده باشی ، یعنی زمینه آماده باشد که بود و نبودت فرقی نکند ، یعنی شما آن‌ها را اسیر نکرده باشید ، اعتیاد به خودت ایجاد نکرده باشی که اگر فردا بمیری زنت ازدواج نکند ، طوری برخورد کنی که فردا اگر مردی کس دیگر بتواند باکس دیگر زندگی کند با بچه‌اش بتواند زندگی کند ، دق نکند بمیرد ، باید هم دیگر را دوست داشته باشید اما کسی را که دوستش داری آزادش کنی ، اسیرش نکنی تشویقش کنی کمکش کنی ، ما همدیگر را اسیر کرده‌ایم ، عادت کرده‌ایم .

54- خمس را ما الان به مراجع می‌دهیم چون به اهل باطن دسترسی نداریم ، اما اهل باطن که بیایند یا اگر بشناسیم باید به آن‌ها بدهیم ، الان مردمی که اهل باطن نیستند و اهل خیال‌اند خمسشان به اولیاء و اهل باطن نمی‌رسد .

55-سؤال : در یک‌کلام اگر بخواهیم راه برایمان باز شود لب کلام در چیست ؟ فرمودند : حب امیر الموئمنین(ع) و بغض امیر الموئمنین(ع).

56- الان بعضی از اولیاء در تهران که قدم می‌گذارند خیلی از شیاطین می‌گریزند ، وجود اولیاء خیلی تأثیرگذار است به اهل شهر آرامش می‌دهد .

57- حضرت رسول سلام الله علیه وقتی به معراج  به دیدار خدا رفت، وقتی برگشت دیگر خدایی شد ، خدا در پیامبر(ص) و امیرالموئمنین(ع) و امامان (ع) تجلی کرده بود و فرقی بینشان نیست مگر اینکه آن‌ها بنده‌اند .

 عوام امام را می‌بینند می‌گویند  ما او را می‌شناسیم ، خب بابا شناخت تو کودکانه است ، تو چه شناختی داری ، تو جسمش را می‌بینی ، از وجودش چه خبر داری ، او در کنار هر که باشد می‌تواند بدون حرف زدن او را هدایت کند ، پیش امام رضا (ع) می‌روید از ایشان طلب نور کنید ، وقتی نور داشته باشید اولیاء خدا را در هر جا و هر لباسی می‌شناسید ، ما تا وجود نگیریم ، خیشیت و سنخیت برای رابطه با امام زمان (عج) و چهارده معصوم (ع) را نداریم ، چون نمی‌توانیم کنارشان بنشینیم .

اینکه ما از عبادت خسته می‌شویم نه اینکه بدنمان خسته می‌شود ، نه ،  روحمان ضعیف است ، اینطور نیست که جسمتان خسته ‌بشود، روحت محبت غیر خدا دارد که خسته می‌شود ، و این محبت غیر خدا میل شما را به طرف چیزهای دیگر می‌برد ، هر چه محبتت به خدا بیشتر می‌شود محبتت به دنیا جمع تر و کمتر می‌شود تا جایی که میلت از بین می‌رود ، یعنی میلت نورانی می‌شود . (( پاورقی : زیارت رجبیه : لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک» هیچ‏فرقی بین تو و بین این‌ها نیست غیر از اینکه این‌ها بنده تو هستند. امام خمینی(ره) می‏فرمودند که: «فقط همین عبد بودن ائمه است که فرق بین این‌ها و‏خداست و الاّ تمام آن نیروهای الهی در دست این‌هاست.» بعد ایشان می‏فرمودند: «این زیارت را بخوانید تا اگر یک‌چیزی از مقامات اولیای خدا برایتان نقل کردند، اقلاً‏ احتمالش را بدهید و تکذیب نکنید - امام صادق (ع) : «نزلونا عن الربوبیه و قولو فینا ما شئتم» ما را از مقام ربوبیت تنزل دهید آنگاه هر چه خواستید بگویید . پایان پاورقی ))

58- اگر وجود امام زمان (عج) نباشد زمین ما را می‌بلعد یا سوسک‌ها و مورچه‌ها ما را می‌خورند ، اگر ما کج نمی‌رویم یا رو به اصلاحیم ، او مراقب ماست  و الا ما مثل یک تازه سیگاری که پک اول را می زند و تا بسته بسته پیش می‌رود پیش می رفتیم ، گناه هم همین‌طور است مثلاً تو یک نگاه که به قیافه یک زن کردی یاچیز های دیگر... شیطان شش شکل به آن می‌دهد و آن را پنجاه‌هزار بار در مغزت سیر و سلوک می‌دهد تا تو را عاشق او می‌کند، چون می‌خواهد همنشینت را معلوم کند .

59- انسان از این غافل است که هر محبتی که به دیگران می‌کند ، مثلاً انفاق که می‌کند ، این فقیر تقریبا همان خودت است، به خودت داری محبت می‌کنی ، به چهره فقیر آمده مثل جبرائیل که به در خانه امام علی (ع) به شکل یتیم و اسیر و فقیر آمد . پس آن فقیر می‌خواهد فقر تو را از بین ببرد ، هرچه انفاق کنی خودت را آزادکرده ای ، وقتی ولی خدا پول شمارا به یک فقیر می‌دهد و قلب او شاد می‌شود در حقیقت دارد روی قلب تو کار می‌کند و وقتی قلب او نشاط پیدا می‌کند با قلب تو اتحاد پیدا می‌شود و تو را به مقام جبرئیلی می‌رساند.

سؤال شد : اینکه بتوانیم از عالم خیال به عقل و وجود برسیم ، ابتدا از کجا شروع کنیم ؟ فرمودند:  اول اینکه نمازتان را اول وقت بخوانید و دوم اینکه با نیت اینکه هدایت بشوید همیشه با وضوء باشید ،وقتی‌که چهار پنج سال این‌طور باشید اولیاء بر سر راهتان قرار می‌گیرند، هر وقت حرم امام رضا (ع) می‌روید پشت پنجره فولاد دو رکعت نماز حاجت بخوانید و بخواهید که خدا یک ولی سر راهتان قرار بدهد ، سؤال : امام زاده‌های دیگر چطور ؟ فرمودند : فرقی ندارد هرجا که رفتید بخوانید و این حاجت را بخواهید ، نماز آقا امام زمان (عج) را بخوانید .

سؤال : اینکه پیامبر (ص) فرمود من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم نماز و عطر و زن ، توضیح می‌دهید ؟ فرمودند : بحث  بر سر مقامات است ، وقتی‌که می‌فرماید زن ، یعنی مقام زن را دوست دارد چون زن یک مقام بالایی دارد ، عطر هم همان عطر باطن است که از وجودش بروز می‌کند ، برای آدم‌های خیالی عطر ، عطر بیرون است ، ولی برای آدم‌ها باطنی ، درونشان عطر دارد ، انسان‌ها تا به وجود نرسند باطنشان یک نوع بوی بد خاصی می‌دهد ، مثلاً کسانی که درس می‌خوانند و در عالم خیال خیلی به خودشان فشار می‌آورند ، انگار که می‌خواهند خودشان را بزرگ کنند آن‌چنان فشار می‌آورند فشار می‌آورند که غضب و شهوت می‌آید و ارواحشان‌که می‌میرد ، خدا به حرفشان می‌آورد ، یعنی ازبس‌که فشار می‌آورند تصرف می‌کنند ، در اصل ارواحشان جنب می‌شود ، جنب علمی ، ما گاهی هست که از بوی بد باطن افراد خیالی تا هفتاد و دو ساعت می افتیم ، این‌قدر حالمان بد می‌شود سؤال : ما این بو را حس نمی‌کنیم ؟ فرمودند : باید مشام باطنتان باز شود ، اگر آدم عادی قرار باشد حس کند که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود ، اولیاء خدا زیاد داخل حرم‌ها نمی‌روند ، آن‌ها به باطن حرم می‌روند ، آنجا کسانی هستند که ظاهر و باطنشان یکی شده و از اولیاء هستند ، اولیایی که یاران امام زمان (عج) هستند به باطن حرم می‌روند .

 سؤال: اولیاء از درون خانه خودشان هم می‌توانند به باطن حرم بروند یا باید تا حرم بروند ؟فرمودند: باید به زیارت بروند ، تا حرم بروند ، پرسیدیم یاران حضرت 313 نفر نشده‌اند ؟فرمودند: نه ، هفتاد نفر که در کربلا آماده شدند ، چهار نفر زمان حضرت علی (ع) .

 سؤال : پس این دویست نفری که فرمودید در باطن حرم همیشه هستند از یاران ایشان نیستند ؟ نه این‌ها برای وجود عالم‌اندآن‌ها فرق می‌کنند ، یاران حضرت فرق می‌کنند ، الان پانصد نفر اطراف حضرت هستند که عالم خیال انسان‌ها را تطهیر می‌کنند ، مریضی‌هایشان ، گرفتاری‌هایشان و... آقا امام زمان(عج) انسان‌ها را در چهار مرحله سیر می‌دهد ، کسی که در خیال است را در خیال نیرو می‌دهد ، کسی که در وجود است نیروی وجودی می‌دهد، کسی که نوری است نیروی نوری  ، و کسی که ذاتی است در مرتبه ذات دیگر خود خدا دست به کار است .

پرسیدیم ما چطور عمل کنیم ؟ فرمودند: شما همین واجباتتان را انجام بدهید ، درباره عاشورا تفکر کنید ، آن‌ها که آمدند به یاری امام حسین (ع) به چه نیتی آمدند ، چه باعث شد آن‌ها که ملحق شدند  ، چه باعث شد آن‌ها که همراه نشدند ، چه باعث شد آن‌ها که امام را نصیحت کردند که کسی که علم یداللهی دارد را بگویی تو نمی‌فهمی ، می گویی نرو که می‌کشند تو را ، نرو که زن و بچه‌ات را اسیر می‌کنند ، لذا باید گفت تو از باطن قضیه بی خبری ،  فهم و معرفت خیالی داری ، بسیاری در زمان پیامبر(ص) از خواص بودند ، اما به عاشورا نرسیدند یعنی نرفتند .

 سؤال کردیم کسی مثل زهیر عثمانی چطور که از آقا فراری بود و عاشورایی شد ؟ فرمودند : خب این‌ها خودشان نرفتند ، یکی حر و یکی این آقا را حضرت ابا عبد الله (ع) درونشان تصرف کرد ، تا حجت بشود که ای اهل عالم ما این عثمانی را می‌گیریم اگر بیاید ، اگر کسی مثل حر جلوی ما را بگیرد و اذیتمان کند بعداً برگردد ما قبولش می‌کنیم.

 سؤال : آیا این دونفر در نهان و فطرتشان چیزی و سنخیتی بود که توانستند برگردند ؟فرمودند:  نه ، امام در این‌ها تجلی کرد ، این اگر ته دلش چیزی بود نمی‌آمد جلوی امام را بگیرد ، یعنی امام(ع) حر را از بدترین خلق انتخاب و هدایتش کرد که فردا کسی گله نکند و حجت باشد .

 سؤال : پس ما شنیده بودیم که این‌ها یک بستری یک ارادتی در وجودشان بوده ؟فرمودند: نه ، مثلاً ابن سعد رفیق امام حسین (ع) بود ، از حر نزدیک‌تر بود ، یعنی حر بدترین آدم بود .

فرمودند: چرا ده روز اول محرم که هنوز عزاء شروع نشده این‌همه شور به پا می‌شود... خب این از بالا تغذیه می‌شود ، شما روز دوازدهم بیا ببین، دیگر تمام می‌شود .

 61- شما که مکه می‌روی اگر ارواحت حاجی بشود ، ارواحت بالا و جلو حرکت می‌کند ، و زمانی که دستت به کعبه می‌رسد ارواحت هم به خدا می‌رسد ، اما کسی که ارواحش خراب است به کعبه دست می زند اما ارواحش در بازار ابو سفیان می‌چرخد .

سؤال : ما مگر چند تا ارواح داریم ؟فرمودند: یکی که ارواح خدایی است ، یکی هم یک روح بخاری داریم  که بین بدن و روح واسط است .

سؤال : روح چیست ؟ فرمودند : ما با روحمان خیشیت و سنخیت نداریم روح ما الان حیوانی است ، آن روح انسانی می‌خواهد بیاید تا ما روح حیوانی را بیرون کنیم ، تا او بیاید که او امام زمان ماست ، می‌خواهد در ما تجلی کند اما شیطان هی بهانه جور می‌کند و توجیه می‌آوردکه گرسنه و تشنه می‌مانی ، اما وجود ما در حقیقت تشنه خداست ، وقتی تشنگی خدایی در شما می‌آید اینجا در خیال شما تبدیل به نیاز ، به آب می‌شود ، اما اگر خیال نورانی شود از منبع سیراب می‌شود.

62- این که انسان حیوان ناطق است یعنی چه ، بیا از این همه عرفا بپرس ، یکی نمی تواند جواب درست را بدهد که حیوان ناطق  یعنی چه ، حالا جواب این است که یعنی قرآن می خواهد بگوید به غیر از چهارده معصوم (ع) شماها همگی دارید در حیوانیت زندگی می کنید ، همه در جهنم زندگی می کنید ، این چهارده نفر می توانند یک عنایت وجودی بکنند تا خیال شما را به قلب شما برسانند ، شما را از خیال به عقل برسانند ، که باز هم از عقل بیاورند به مرکز وجود خودشان که مرکز خدایی است .

63- فرمودند : هرکسی به دنیا پا می‌گذارد از ارواح حیوانی و خوی حیوانی شروع می‌کند و تمام این حیوانات که بیرون می‌بینید مسخ شده‌اند اما پیغمبر آخر الزمان (ص) آن‌چنان وجودش قوی بود که مسخ برداشته شد و شیطان دیگر نتوانست کسی را مسخ کند ، یعنی قبل از پیغمبر(ص) نفس انسان‌ها آن‌چنان تنزل پیدا می‌کرد که مسخ می‌شدند ( فَلَمَّاعَتَوْاعَنْ مانُهُواعَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ (65بقره و 166 اعراف) پس چون سرکشی وتکبرکرده وآنچه ممنوع بود مرتکب شدند به آنهاگفتیم به شکل بوزینه شوید وبسى دور و بازمانده ازرحمت خدا باشید ) شما الان از حالات خودت می‌فهمی که الان باطنت کدام حیوان است ، اخلاقت ، نشست و برخواستت ، نگاه کردنت ، غریزه‌ات... ، اما اینکه ‌شکلت به شکل انسان است برای این است که خودت را عوض کنی و باطنت را هم شکل ظاهرت کنی ... حیوانات الان باطن‌ها را می‌بینند مثلاً سگ شامه باطنی‌اش باز است که اگر سگی با سگ دیگر جماع کند دیگر هیچ سگ دیگری دور او نمی‌گردد ، به این دلیل که وقتی جماع کردند و نطفه بسته شد بدور آن سگ یک حلقه از یک نوع بوی گندی بسته می‌شود و هر سگ دیگری به او نزدیک می‌شود به خاطر بویش پس می‌خورد ، به نوعی برهان رب برایش آشکار می‌شود ، اما بشر چنان پست می‌شود که چون مشام باطنی‌اش بسته است آن بو را حس نمی‌کند ، یعنی بشر این‌قدر عقب افتاده است .

64- طلب چاره کردیم ؟ جواب فرمودند : همین‌که با اولیاء و اهل علم و اهل دل در تماس باشید ، بعد می‌بینید که همان چیزی که فکر می‌کردی فهمیده ای را می‌بینی که نفهمیده ای ، که او از باطن قضیه یک چیز دیگری به تو می‌گوید ، مثلاً انسان قرآن‌که می‌خواند خوشحال است که حافظ قرآن شده اما وقتی‌که به باطن قرآن می‌رود می‌بیند ظاهر قرآن جهل است و وقتی به باطن عمیق‌ترمی‌رود می‌بیند که باطن قبلی جهل بود و همین‌طور باطن در باطن می‌رود ، اینکه صدو بیست و چهار هزار پیغمبر برای هدایت ما آمده معنی‌اش این است که انسان می‌تواند صدو بیست و چهار هزار مراتب وجودی را طی کند ، این‌ها بی اساس نیست ، همه روی حساب و کتاب است .

این‌که می‌گویند آسمان هفت طبقه دارد و زمین هفت طبقه دارد در حقیقت حالت‌های انسانی است ، مثلاً یکجا در یک طبقه به انسان خبر می‌دهند پدرت مرد ، حالت جوری عوض می‌شود ، در طبقه دوم می گویند خبر اشتباه بود ضمناً صد میلیون برنده شدی ، باز حالت عوض می‌شود، لذا حال انسان در چیزی که از بیرون می‌آید نباید تغییر کند .

65- کسانی که ارواحشان مرده است با اولیاء مشکل دارند با عرفان مشکل دارند در کنار اولیاء که قرار می‌گیرند چهره‌شان سیاه می‌شوند ، تحملشان تمام می‌شود .

66- فرمودند بعد از نماز صبح از 5 دقیقه تا نیم ساعت بنشینید و به هیچ چیز فکر نکنید که یکی از بدبختی‌های ما همین است که افسار خیالمان دستمان نیست .

سؤال : به خدا ، حضور ، و... هم فکر نکنیم ؟! فرمودند:  نه به هیچ چیز ، یکی از سدهای راه ما همین خوبی‌هایی است که به آن‌ها دلخوشیم ، شیطان را نماز 6000 ساله‌اش به فخر انداخت و خدا هم طردش کرد ، همین خوبی‌های ما حجاب ماست ، حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (ص) به خدا عرض می‌کردند ما تو را آنطور که باید تو را نشناختیم و عبادت نکردیم ، حالا ما که حسابمان روشن است ، باید از تمام خوبی‌ها و بدی‌هایمان تو به کنیم ، چون خوبی‌ها را به خودمان نسبت می‌دهیم و مثل شیطان می‌شویم در حالی که خداوند منت بر سرمان گذاشته و توفیق خوبی‌ها را داده و ما در توهم اعمال صالحیم که خودمان انجام داده‌ایم و از بدی‌ها هم که باید تو به کنیم ، وقتی شما از اعمال صالح خودت هم توبه کردی خداوند اعمال بالاتر را نصیبت می‌کند.

67- یک روز که پنج شنبه یک ساعت به غروب در حرم امام رضا(ع) بودیم فرمودند زود هر کس یک طرف برود ویکصد انا انزلناه بخواند تا غروب نشده.

68- فرمودند : هر روز یک مبلغی به نیت امام زمان (عج) صدقه کنار بگذارید و روزتان را با یاد ایشان شروع کنید و مبلغش هم مهم نیست ، پانصد تومان ، هزارتومان و یا هر چه ...

69-وقتی ما آنطرف را فراموش می کنیم حضور را فراموش می کنید از عالم ماده سر در می آوریم وقتی در مادیات حضور داریم می شویم ماده پرست همه اش به فکر زن و بچه و کار و... اما جنیست خدایی ما متحیر است او هیچ ماده ای را قبول نمی کند ، یعنی جنسیتش مجرد است و دنبال مجرد هم می گردد (مجرد یعنی فارق از ماده) ، بی نهایت است و دنبال بی نهایت می گردد ، جنس انسان این جنس است ، باطن انسان این است ، وقتی انسان خود شناس نیست می شود کالا شناس دنیا شناس ، امام وقتی خود شناس بشوی می بینی همه چیزهای این عالم در خودت هست نمی خواهد دنبال آنها در بیرون از خودت بگردی ، خودت را پیدا کن همه اینها را پیدا می کنی یعنی خدا را پیدا کرده ای ، ما وقتی غیر خود را می خواهیم ، خدا شناس نیستیم ، ماده شناس هستیم ، ماده های خدا را می شناسم جلوه ها و تجلیات خدا را می شناسیم .

70- آدم تا زیر 40 سال عقلش کامل نمی‌شود و الا اذیت می‌شود مثل کودکل که دچار بلوغ زودرس بشود که تا قبل از 40 باید دورهایت را بزنی  ، عقل با تفکر شکوفا می‌شود و منجر به آگاهی توحیدی می‌شود و آگاهی توحیدی قلب سلیم می‌آورد، به زیادی نماز و روزه نیست ، همین‌که دو رکعت شما روزانه قبول شود کار تمام است ، با آگاهی توحیدی همیشه در نماز و حضورخواهی بود.

اینکه خیال در نماز شمارا رها نمی‌کند باید بعد از نماز صبح بنشینی خیال‌های دیروزت را ریشه یابی کنی که منشاء آن‌ها از کجا آمد به سراغت ؟ 

سؤال کردیم : چرا بعد از نماز صبح ؟ فرمودند: چون خیال هنوز خالی است تازه بیدار شده ای چشم هنوز جایی را ندیده و گوش چیزی نشنیده و زبان سخن نگفته و لذا راحت تر می‌توان تفکر کرد .

 71- هرکس در دنیا به مال و منال و ثروت و مقام دنیایی می‌رسد در اصل بدی او رشد کرده ، یعنی از این همه عوالم الهی ، در مزرعه جانش فقط تخم‌های خیالی را پذیرفته و رشد داده ، کم هستند کسانی که درخت توحید در زمینشان قابل کشت باشد مثلاً بازاری‌ها و اهل کسب و کاسبی همگی علف هرزه رشده داده‌اند مگر اینکه آمده باشند برای تأمین مایحتاج مردم و فقط برداشت سود مخارج همان روزشان ، اگر سود فردا را امروز بگیرند حالت نزول را دارد خبر ندارند ... سؤال : پس اکثر مردم کلاهشان پس معرکه است ؟ بله که پس معرکه است تمام ما در یک زندان خیال دنیا محبوسیم و باید یک ولی خدا بیاید این‌قدر از عقل صحبت کند تا کم کم یک چیزهایی حالیمان بشود ، اکثر مردم با گرز مرگ از خواب و خیال دنیا بیدار می‌شوند ، اگر بشوند .

72- کسانی که شب دیر خوابشان می‌برد و مدام از این پهلو به آن پهلو می‌شوند چون خیالشان تخلیه نشده .

73- تنها چیزی که در عالم کم است توحید است ، مفت به آدم نمی‌دهند باید مراقبه داشته باشید به هرکس ، هرکس نمی‌دهند ، یعنی باید چنان عاشق اهل‌بیت(ع)و عاشق اولیاء بشوی که قلبت برای اهل‌بیت(ع) بزند ، وقتی آن‌ها ببینند این‌طور می زند هدایتت می‌کنند .

74- اگر شما یک پولی را انفاق کردید پیش خودتان فکر نکنید که من انفاق کردم ، این توفیق را خدا به شما داده و شمارا بده کار کرده ، و یا این نمازی را که می‌خوانی بدانی این توفیق را او به تو داده و به نماز آورده پس تو بده کارشدی ، در کل هر عمل خیری که داری مثلاً سال خمسی داری و دیگری ندارد پس تو به خدا بده کارتری ، مثلا اگر اخلاقت خوب است همین‌طور .

75- ما یک فقیر داریم که دارایی دارد ، اما کم دارد و یک فقر داریم ، و ما اصلاً خود فقر هستیم ، ما آن به آن داریم وجود می‌گیریم ، یعنی نیاز وجودی داریم ، و وجود ما را اولیاء به ما می‌دهند ، آن‌ها که اولیائشان شیطان است از شیطان می‌گیرند ، و آن‌ها هم که اهل‌بیتی هستند ، اینطور هستند که عده ای از امام زمان (عج) بی واسطه می‌گیرند و یک عده با واسطه دوم ، سوم ، چهارم ، پنجم می‌گیرندو... تا برسد به عالم ماده که ضعیف‌ترین مرتبه وجودی را دریافت می‌کند .

76- توحید که در وجود آدم می‌آید ، انسان را در هر نفسی می‌میراند و زنده می‌کند ، و در هر نفس شهود می‌کند و چون همه کس طاقتش را ندارند لذا از توحید می‌گریزند ، مردم از خیال تا مرز برزخ می‌آیند اما آنجا که مثلا می گویی انفاق کن شیطان می‌گوید این کلاه بردار است ، شیطان می‌گوید اولیاء خدا و مجری احکام خدا شیطان‌اند می‌خواهند زندگیت را خراب کنند ، اما کسی که قبول کرده ، که کسی جز اهل‌بیت(ع) کسی به داد او نمی‌رسد می‌گوید من حاضرم مالم که هیچ جسمم را هم بدهم تا وجود بگیرم .

 77- الان حاکمان کره زمین با توحید مخالف‌اند، خیال و عقل همیشه در جنگ هستند ، خیال شمر است و عقل امیر الموئمنین (ع) است .

 مثلا حرم امام رضا (ع) را که می بینی چون بر اساس خیال انسان‌ها ساخته شده شیطانی است ، اما اولیاء خدا به باطن حرم می‌روند یعنی همان حرمی که خداوند ساخته است ، آنجا دیگر از این جیغ و دادها خبری نیست ، آنجا همه ‌چیز محو می‌شود ، آنجا اهل باطن نشسته‌اند یعنی کسانی که ظاهر و باطنشان یکی شده ، آنجا معراج است ، باطن حرم معراج است ، اصلاً این آدم‌هایی که در عالم خیال زندگی می‌کنند آدم نیستند ... هیچ کدام ... از آن بالا تا این ته ... حتی اگر اسمش علامه هم باشد اما در عالم خیال زندانی باشد ... این‌ها سایه و ظهورات آدم است ، مثلاً اگر به مکه بروی آنجا پانصد نفر همیشه با آقا امام زمان (عج) هستند ، آنجامی‌توانی آدم‌های حقیقی را ببینی ، در این راه نباید نزد ولی دریغ داشته باشی یا پنهان کاری کنی ، یعنی کسی که از گناه تو خبر دارد از جیبت خبر دارد ، از همه وجودت خبر دارد ، پیش او دو رنگی کنی چیزی را مخفی کنی ، هر گرفتاری که داری بگو که او هم گرفتاریت را می‌داند و هم راه حل آن را می‌داند، هم درد تو را و هم درمان تو را ، حتی اگر درمانش را نداند توسل می‌کند و برایت پیدا می‌کند ، از اولیاء خدا نباید فاصله بگیرید ، حتی اگر بخواهید آنها را ناراحت کنید آن‌ها برای شما دعا می‌کنند، حتی اگر آن‌ها در خواب باشند و نیمه شب برای کاری بیدارشان کنید برایتان دعا می‌کنند ، چون اولیاء دنباله رو معراج پیغمبر (ص) هستند ، مثلاً نماز ما به پای نمازی که پیغمبر (ص) خوانده است قبول می‌شود، چون نماز ما که بدرد نمی‌خورد ، باید ببینی چقدر رشد کردی ، چقدر در باطن معنا گرفتی ؟ ما در پوستیم ، اگر نماز ، ما را به باطن ببرد آنجا حیات پیدا می‌کنیم .

78- وقتی مجلس روضه می‌گیرید یکپارچه سفید تمیز کنار درب ورودی مجلس پهن کنید تا صاحب مجلس که می‌آید آنجا بنشیند و البته شما آن‌ها را نمی‌بینید چون تا آن‌ها نیایند مجلس برقرار نمی‌شود .

 از کیفیت برگذاری مجلس سؤال کردیم ؟ فرمودند : همین‌که یک روحانی دعوت کنید ، چهار نفر جمع بشوند دو کلمه روضه خوانده بشود و یک چای به نیت اباعبدالله(ع) بگذارید آن خانه فضایش گرم می‌شود، خدا رحمت کند آیت الله بهجت هر هفته در مسجد روضه می‌گرفتند و در خانه خودشان هر روز روضه داشتند ، ده شب مثلاً روضه حضرت علی اصغر ، ده روز روضه حضرت مسلم ، ده روز روضه حضرت زینب (س) و.... همین‌که آدم روی منبر حرف و روضه حضرت اباعبدالله(ع) را بشنود دیگر دلش جای دیگر نمی‌رود ، چون فطرت ما ولایتی است .

یکی از دوستان‌که مداح بود پرسید برای اخلاص در مداحی چه کنیم ؟ فرمودند: وقتی شروع کردی به روضه برای خودت روضه بخوان ، خودت حالش را ببر تا دیگران به حال بیایند ، هم برای مداحی و چه برای سخن‌رانی باید اینطور باشد .

 چون ما کامل نیستیم لذا نمی‌شود ذائقه افراد را یک دفعه عوض کرد لذا اگر مجلس چایی نخورده‌اند چایی بدهید سرحالشان کنید حتی اگر لازم بود با لبخند و شوخی ، و از چیزهایی بگویید که حالی‌شان می‌شود، مثلاً اگر از انفاق گفتی باید خودت انجام داده باشی و نتیجه‌اش را گرفته باشی تا اثر بکند ، مثلاً درک کرده باشی که لقمه حرام نتیجه‌اش این است و مثلاً بدبختی‌های ما از همین است که مردم سال خمسی ندارند ، سعی کنی که دین را برای مردم معرفی کنید نه اینکه دین فروشی کنی چون دین حضرت رسول (ص) را هرچه به عمقش برویم می‌بینم هنوز هیچ چیزی نمی‌فهمیم مثلاً این‌که در قرآن حرف از حیات آمده ، حیات یعنی اهل‌بیت(ع) و در مرحله بالاتر حیات یعنی وجود خدا و لذا در هر مرتبه ای حیات یک معنی دارد ، خب ما در یک حیات مانده‌ایم در حیات دنیوی ، مثلاً خود شیطان تا نور هم آمده ، مثلاً می‌بینی طرف آدم خوبی است اما این  شیطان است ، این خوبی و این نور اولیه ، شیطان است ، لذا اگر این نور اولیه را شکافتی پشت آن امیر الموئمنین(ع) است ، شیطان این نور را گذاشته تا مردم را گمراه کند ، وقتی قرآن می‌گوید نور علی نور یعنی نور اولی که هیچ بلکه نور دومی خوب است ، نور اولی شیطانی است ، لذا اخلاق اولیه ما شیطانی است و جبران کمبود اخلاق یعنی اینکه اخلاقت خدایی بشود ، اگر کمبود اخلاقت را جبران کردی وجود پیدا می‌کنی ، رب پیدا می‌کنی ، و آن وجود نمی‌گذارد تو گناه کنی ، مثلاً وقتی شما انفاق می‌کنید اما مقامش را ندارید ، این انفاق شما ارزشی ندارد و باید بعد از هر انفاق یک توبه کنید تا اینکه خداوند مقام انفاق را به شما بدهد .

79- سؤال شد که مسئله تهجد و نماز شب را چطور انجام بدهیم ؟ فرمودند: نیم ساعت به اذان صبح حرکت کنید ( بیدار شوید) و تا طلوع آفتاب بیدار باشید تا چهل روز ، بعد که مقاماتش را خداوند به شما بدهد دیگر خودتان حرکت می‌کنید ( یعنی بیدار می‌شوید ) بعد از آن میزان اینکه شب باید کی و چه ساعتی بخوابید بدستتان می‌آید ، و مهم اینکه هر یک ساعت خواب قبل از ساعت 12 معادل 3 ساعت خواب بدن شما را جبران می‌کند مثلاً 9 تا 12 برای شما معادل  9 ساعت خواب است اما بعد از 12 هر یک ساعت یک ساعت را جبران می‌کند . لذا اگر تا 3 روز نیم ساعت به اذان تا طلوع بیدار باشید ، روز چهارم خدا طوری هدایت می‌کند تا یک ساعتی بخواب بروید که جبران این کمبود خواب‌ها بشود ، اصلاً می‌توانید بیداری‌تان را بگذارید از آن‌طرف و مثلاً قرآن بخوانید .

 سؤال کردیم که قبل از خواب خیلی حرارت داریم اما بیدار که می‌شویم اصلاً حالت گیجی و سردی داریم ؟ فرمودند : اول اینکه دیر وقت می‌خوابید و دوم چون انسان روحش خسته است ، مثل هواپیمایی است که می‌خواهد فرود بیاید اما جا برای فرود پیدا نمی‌کند لذا هی چرخ می‌خورد ، لذا وقتی بیدار می‌شوی روح به اجبار فرود می‌آید اما هم تو ناراحتی  و هم او ناراحت است ، مثلا وقتی یک عمل خیر انجام می‌دهی او خوشحال می‌شود و تو هم بر اساس خوشحالی او خوشحال می‌شوی ، این جسم که ما نیستیم ، این ظهورات ماست و ما هم ظهورات خداییم ، روح ما تجلی از روح خدا کرده و جسم ما تجلی از روح ما کرده ، و این نماز و روزه ما برای این است که خودمان را امتحان بکنیم ببینیم که ما چی هستیم .

80- در باب بهترین اذکار، یکی بسم الله الرحمن الرحیم است و یکی الهم صل علی محمد وال محمد ، که پربارترین ذکرها است که کاربرد وجودی و روحی و معنوی دارد و کم کم اگر این ها را به حضور قلب برسانی به قلبت وجود می‌دهد ، چون که خداوند بر پیغمبر (ص)  صلوات می‌فرستد و این صلوات فیض وجودی است که وقتی به قوه خیال می‌آید به این الفاظ در می‌آید ، و این الفاظ در ملکوت حقیقتی دارد ، مثلاً باید نماز پیغمبر (ص)را در ملکوت شهود کنید ، وقتی الله اکبر نماز را می گویید باید حرکت کنید مثل هواپیمایی که به حرکت در می‌آید، در حقیقت جسم و بدن پیغمبر (ص) در برابر فیض الهی که بر او نازل می‌شود به حرکت درمی‌آید یکجا سجده می‌شود ، یکجا تبدیل به رکوع می‌شودو... اینجا دیگر خودت نیستی که نماز می‌خوانی ... و به یک معنا خود خدا نماز می‌خواند ... و اصل نماز دو رکعت صبح است و دو رکعت ظهر است دو رکعت عصر است ، و سه رکعت مغرب و دو رکعت آخر شب (عشاء) اینها اصل نماز است و اما این دو رکعتی ها دز نمازها که سبحن الله والحمد لله ولا اله الاالله والله اکبر دارد در ظهر و عصر و عشاء به نماز اضافه شده ، یکی از آن دو رکعت در نماز خفتن (عشاء) را حضرت رسول(ص) به خاطر تولد حضرت زهرا سلام الله علیه که این وجود به عالم وارد شد این دو رکعت را اضافه کرد و وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) متولد شدند دوتا دو رکعت به ظهر و عصر اضافه کرد ، چون که وجود این‌ها در عالم به وجود پیغمبر (ص) عجین شد و یکی شد ، این سه تا دو رکعت نماز هم همپای آن‌ها آمد ، الان در مسافرت می‌بینید وقتی انسان خسته است خود نماز را که نمی‌شود رها کرد اما این دو رکعت‌های آخری را می‌اندازند ، مثل تریلی که عقبش را رها کنی و این جزء ماشین نیست و آن‌ها جزء نماز نیستند ، و این‌ها برای این سه حضرات گلدسته یعنی حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین سلام الله علیهما مقامات است و ما آن‌ها را می‌خوانیم ، در حقیقت اصل نماز ما اهل‌بیت(ع) است ، یعنی نماز بدون حب اهل‌بیت(ع) هیچ ارزشی ندارد ، در این دورکعت سبحان الله والحمد لله .. که ذکر حضرت زهرا (س) را می گوییم یعنی هیچ‌کس جز خدا در این عالم کاره ای نیست و وقتی این را می گویی خستگی انسان می‌رود لذا وقتی حضرت زهرا(س) در رکعت اول قل هو الله احد را می‌گفت ، این قل خیلی خیلی سنگین است لذا حضرت زهرا (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در رکعت سوم وقتی تسبیحات اربعه را می‌گفتند به حال می آمدند و حالشان بر می‌گشت و اگر این را نمی‌گفتند غش می‌کردند یا از دنیا می‌رفتند ، لذا این در نماز اضافه شد تا حالشان به طبیعت اول برگردد، لذا این تسبیحات اربعه خستگی انسان را از بین می‌برد و نشاط معنوی می‌آورد .

 

 نماز همان شراب طهور معنوی است ، نمازهای مستحبی کارهای دنیایی شما را درست می‌کند و نماز واجب باطن شما و ایمان شما را درست و محکم می‌کند و نمی‌گذارد به فحشاء و منکر بیافتید ، و نماز مستحبی و نوافل لقمه شما را حلال می‌کند و نمی‌گذارد دنیای شما با لقمه حرام متلاشی بشود ، مثل طلسمات می‌ماند ، و نماز واجب نمی‌گذارد چیزی از حرام وارد قلبت بشود مثل محبت غیر خدا ، لذا خیلی آثار دارد ، لذا پنجاه و یک رکعت برای پیغمبر (ص) واجب بود ، و اگر بر ایشان واجب نمی‌شد نوافل ما به مفت هم ارزش نداشت .

81- سؤال کردیم در نماز چه کنیم ؟ فرمودند : از اول نماز تا آخر اگر بتوانید کلمه الله را در نظر داشته باشید که بروزات اسمائی همه از همین الله ظهور می‌کند در خیال شما ، لذا هر چیز را که شما حساب کنید جمعش می‌شود همین الله ، منتها نازل شده الله، مثلاً عدد یک را حساب کنید دو را که بنویسید یک هم در پایش هست همین‌طور سه و چهار و تا بی نهایت ... و لذا چیزی از الله کم نمی شود و به آن اضافه نمی‌شود ، پس اگر همین تصویر الله را بتوانید در ذهن داشته باشید کم کم ذهنتان پاکیزه می‌شود ، همین‌که در بین حرکات نماز الله اکبر می گویی یعنی همین الله را ، خدا را از یاد نبری ، صفات را از یاد نبری ، این الله اکبر اسم خدا نیست ، صفات خداست که این 1001 اسم از الله نازل می‌شوند ، پیغمبر (ص) هم اسمش الله است ، امام زمان (عج) اسمش الله است ، الله اسم خدا نیست بلکه جمع تمام اسماء می‌شود الله ، بازش که می‌کنیم می‌شود رحیم ، رحمان و... یعنی باطن امام زمان (عج) همان الله است ، مردم حالی‌شان نیست فکر می‌کنند به خدا اقتدا می‌کنند ، خیر بلکه به کسی که مقام معنویش از تو بالا تر است تو به او اقتدا کرده ای ، لذا باید ببینی نزدیک به که هستی وقتی الله اکبر می گویی به امام زمان (عج) اقتدا کردی یا مثلا به پله دسته پنجم یعنی الله دسته پنجم ؟ یا دهم یا بیستم و همینطور مراتب پایین تر... ، چون از شما هم مرتبه بالاتر هست و هم مرتبه ضعیف تر ، و این‌ها همدیگر را عبادت می‌کنند مثلاً بیست، ده را عبادت می‌کند و ده ، هفت را و هفت پنج را و... تا جمع همه این عبادت‌ها بشود الله و آنجا امام زمان (عج) با عبادت خودش به ما قبولی می‌دهدکه نماز ما بدون نماز امام زمان (عج ) هیچ ارزشی ندارد .

 برای نماز اگر مسجد میسر بود باید با جماعت بخوانید اما اگرنه ، باید ببینیم چه وقت آن حال و حضور راداریم ، مثلاً از سرکار بر می‌گردی حال داری بخوان ، یا اگر نماز ظهرت را اول وقت خواندی اما می بینی حال نداری ، لذا نمازعصر را بعد از ظهر بخوان و تا غروب هم وقت داری، ما در نماز خواندنمان هم تعصب داریم ، اول وقت ، حال ماست ، امکان حضوری ماست ، اما اگر جماعت مهیا بود نباید فرادا بخوانی ، وقتی انسان از جمع فرار کند اصلاً یک چیز بی خودی می‌شود ، مثلاً اگر نماز شما قبول شده است و نماز هزار نفر دیگر قبول نشده بتوسط نماز شما نماز آن هزار نفر دیگر هم قبول می‌شود .

سؤال کردیم که گاهی در نماز فرادا آن حال حضور را داریم اما در نماز جماعت نداریم : جواب فرمودند : حال و حضور شما وقتی مجبوری تنها بخوانی ارزش دارد اما اگر جماعت میسر است و حتی حال حضور نمی‌توانی داشته باید حضورت را کنار بگذاری و به نماز جماعت بروی .

 شما قبل از خواب دو رکعت نماز هدیه کنید به 124هزار پیغمبر(ع) بعد که سر بر روی لحد ( متکا) گذاشتی 3 مرتبه توحید ، 3 مرتبه تسبیحات اربعه ، 3 مرتبه صلوات بفرستید تا هر ساعتی از شب خواستید حرکت کنید ،با حال حرکت کنید (بیدار شوید) تا بعد از 40 شب کم کم آثارش را می‌بینید اما باید در تمام عمر این نماز را داشته باشید ، اشک و سوز نصیبتان می‌شود ، آزاد می‌شوید ، نفس انسان‌ها هنگام خواب همه خواسته‌ها را که در طول روز داشته را بیرون می‌ریزد ، و این نماز اعمالت را می‌برد به دست همان پیغمبری که ازبین 124 هزار پیغمبر تو از او نور می‌گیری می‌دهد ، اعمالت اصلاح می‌شود بدی‌هایش می‌ماند و خوبی‌هایش به سویت باز می‌گردد ، صبح که می‌خواهی بیدار بشوی عملت تبدیل به نور می‌شود می‌آید بیدارت می‌کند ، بعد با حال خوش بیدار می‌شوی و تا 24 ساعت تو را نگاه می‌دارد .

82- سؤال کردیم که آیا در خوردن ، دیدن ، شنیدن و... باید دست و پای نفس را ببندیم ؟ فرمودند : نمی‌توانید ببندید چون هلاکتان می‌کند ، چونکه همین بستنش هم شیطانی است ، فقط باید دست به دامن اهل‌بیت(ع) بیندازید و خود را به عاشورا برسانید ، وقتی که به مرحله عاشورا و گذشتن از خود که برسید شیطان بر می‌گردد و اینجا امام(ع) می‌آید و نجاتت می‌دهد ، لذا خودتان با زور ریاضت فقط هلاک می‌شوید ، مثلاً شما چند مدت کم می‌خورید و کم می‌خورید و شیطان هم با شما تا 99 مرتبه راه می‌آید و همکاری می‌کند تا اینکه در یک موقعیت قرار می‌گیرید و شیطان در پله 100 آن‌چنان زمینتان می زند که نمی‌فهمید چطور به بخور بخور افتاده‌اید، اما در عاشورا شیطان با تمام قدرت جان اهل‌بیت(ع) را امام حسین (ع)را گرفت ، می‌خواست مثلاً امام را امتحان کند که آیا تغییر حالی در امام ایجاد می‌شود یا نه که دید نشد ، لذا اصل عرفان و دین این است که در وجود انسان تغییر حال و بی ثباتی به وجود نیاید ، هرچه بلا سنگین تر می‌شد ، رنگ و روی امام(ع) نورانی تر می‌شد ، و شمر وقتی سر را می‌برید سیاه و سیاه‌ترمی‌شد ،وقتی امام حسین (ع) خون گردنش را دید خنده کرد از اینکه راضی به رضای خدا بود . 

سؤال کردیم اینکه شما همه‌چیز را به عاشورا برمی گردانید ، چطور معرفت و ارتباطمان را با عاشورا زیاد کنیم ؟ فرمودند : مثلاً شما حالات آقا اباالفضل (ع) را در مقابل امام زمانش را ، حالات حضرت زینب (س) در مقابل امام زمانش را مطالعه کنید ، اهداف عاشورامی‌تواند نفس را قربانی کند که چرا اصلاً این‌ها چنین کردند ؟ هر چیز که در این عالم بروز کرده است شیطانی است ، اهداف عاشورا است که می‌تواند نفس را قربانی کند .

 83- سؤال شد آیا ما برای شهادت آمده‌ایم ؟ فرمودند : خیر ، ما برای شهود آمده‌ایم، تمام کسانی که راهی غیر از راه عاشورا ، یعنی گذشتن از خود برای رسیدن به خدا را رفتند یک سری باطنشان تبدیل به خر شد یا گرگ شد ، یا سگ شد ، حتی بعضی‌ها به ظاهر علامه هم شدند اما چهره باطنی‌شان انسانی نبود ، فقط عاشورا است که چهره انسانی می‌دهد.

84- هرکجا که هستید ، در محل کار ، در خانه و... باید در حالاتتان تفکر کنید که حالاتتان ناراحتتان نکند یعنی حالاتتان را ثابت نگاه دارید یعنی داشتن‌ها یانداشتن‌ها برایتان فرقی نکند ، اگر فحشتان دادند و اگر دعایتان کردند ، و کلاً شادی و غمتان همپای هم باشد و هیچ کدام از هم سبقت نگیرند ، وقتی حضرت علی (ع) خواستند عمربن عبدود را سر ببرد ، چرا حرکت کرد و دور زد ، چون تغییر حال پیدا کرد ، می‌گویند که دور زد اما نه حضرت در حال حرکت دو رکعت نماز خواند، نماز مستحب را در حال راه رفتن می‌توان خواند ، یک دلیل دیگر هم این بود که حضرت علی(ع) باذکر و با آثار نماز سرش او را برید یعنی با عترت سر او را برید یعنی با اجازه نماز سرش را برید ، تنها امامانی که مطلقاً تغییر حال پیدا نکردند امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند چون از دو طرف معصوم بودند هم پدری و هم مادری ، اما برای حضرت امیر الموئمنین (ع) معصوم نبودند ، برای همین اثر داشت .

 سؤال کردیم با این همه مقاماتی که حضرت علی داشتند!؟ فرمودند : به هر حال این‌یک اثر بشری است که نظام تکوین اثرش را می‌گذارد ، لذا این دو بزرگوار ، امام حسن و امام حسین علیهما السلام در این جنبه حتی از حضرت رسول (ص) برتری دارند ، شما کسی دیگر را در عالم پیدا نمی‌کنید که هم پدر و هم مادرش معصوم باشد و این دو فقط سید شباب اهل جنت هستند .

85- زنان نمونه که در قرآن آمده ، در دنیا نمونه شدند اما حضرت زهرا (س) نمونه و معصوم به دنیا آمد ، وقتی که حضرت زهرا (س) به نماز می‌ایستادند حضرت علی (ع) خیلی علاقه داشتند ایشان را تماشا کنند به حالات قنوت و رکوع و سجودشان ، شما هم به نماز خانم‌هایتان نگاه کنید که چطور قنوت می‌گیرند ، در رکوع و سجودشان لطافت موج می زند ، باید این حالات را از آن‌ها یاد گرفت آرامش و راستی را که آن‌ها وقتی قیام می‌کنند در وجودشان صداقت است اما در ما مردها غیش دارد تکان و لغزش دارد ، نماز خواندن زن را باید نگاه کنی و گریه کنی البته زنی که حداقل یک مقداری حالات معنوی داشته باشد ،اصلاً حرکات جسمانی نمازش برای آدم حکم استاد را دارد اصلاً وجودت را در لطافت ارضاء می‌کند ، در یک حالت حسرت ، و اینکه خدایا این چه نحو لطافت است که از تو بروز کرده است ، حالا اگر یک زن بروزاتش لطافت نیست و بد رفتاری می‌کند ، این حیوان است ، از آن لباس لطیف بدر آمده انگار با سگ و گربه زندگی می‌کنی.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.