ولی حق

طریق معراج بر اساس علم یداللهی

ولی حق

طریق معراج بر اساس علم یداللهی

فتوحات معراجیه- سوالات از: 1 الی 43


بسم الله الرحمن الرحیم


 ***  طریق معراج بر اساس علم یداللهی ***


پاسخهای پیرمردی از اهل ایمان به صدها سؤال معرفتی


 

عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً

 

بنده‏اى از بندگان خاص ما که او را رحمت و لطف خاصى از نزد خود عطا کردیم و هم از نزد خود وى را علم (لدنّى و اسرار غیب الهى) بیاموختیم .       (65 الکهف)


سوالات از : 1 الی 43


مقدمه :


 نوشته زیر برگرفته از صحبتهای یکی از اولیاء الله حال حاضر می باشد ، توضیح اینکه از عرفای دوران قدیم و جدید مثل ایشان شاید تاکنون کسی نیامده باشد و یا اینکه در هر عصر و دوران یک نفر متولد شود ، ایشان سواد خواندن و نوشتن نداشته و علم توحید را بر اساس درک معراج حضرت رسول (ص) از حضرت حق هدیه گرفته اند و دارای علم یداللهی هستند ، علم ایشان از کتاب و استاد نبوده و از شهود حقایق حکایت کرده و مطابق با واقع صحبت می کنند . 

 یکی از افراد که مدتی در معیت ایشان نشستها و گفتگو هایی را داشته اند ، متن زیر را از صحبتهای ایشان پیاده کرده اند .


راوی : ما ایشان را حضرت آقا صدا می کنیم طی این یکی دوسالی که توفیق حضور در محضر این ولی خدا را داریم صدها سوال از ایشان پرسیده ایم که این سوال و جواب ها در ادامه آمده است ، به جرأت می توان گفت که شاید در چند صد سال گذشته در اسلام این چنین متنی با این سبک شاید موجود نباشد و یا اگر هم بوده باشد هیچگاه در دسترس نبوده است .



راوی می گوید ایشان مطلقا از خود کرامت نشان نمی دهند زیرا این را خلاف ادب مع الله می دانند.ایشان می فرمایند از معراج و از توحید هر سوالی دارید بپرسید اما بنده از زمین هیچ چیزی بلد نیستم . راوی می گوید ایشان لهجه زیادی دارند بطوری که ما اوایل حدود 70 درصد از صحبتهایشان را متوجه می شدیم ، ضمنا خیلی از افرادی که با ایشان آشنا می شدند از شدت سادگی ایشان به شک می افتادند و کم کم جدا می شدند ، مثلا یکبار قرار بود ایشان را جلوی یکی از ورودی های حرم حضرت معصومه (س) ملاقات کنیم ، لذا قریب یک ساعت گشتیم ، تقریبا نا امید شده بودیم که متوجه شخصی شدیم که تقریبا در مسیر تردد ، دمپایی هایش را زیر سرش گذاشته و خوابیده ، جلو رفتیم دیدیم خودشان هستند.


 

*** فتوحات معراجیه ***

 

 معراج1 - ما یک بدبختی که داریم این است که انسان کامل را درک نکرده ایم یعنی چهره آدم را ندیده ایم ، و چون او را ندیدیم ، هر کسی را می‌بینیم فکر می‌کنیم آدم است ، و منظور هم دیدن جسم نیست ، باید چهره انسان کامل را در عالم مثال ببینی ، دیدن ظاهری که فایده‌ای ندارد ، یا باید چهره مثالی‌شان را ببینی که البته چهره مثالی امام جسمانی است ولی چهره مثالی ماها جسمانی نیست و یا اینکه کاری کنی که اراده امام زمان (عج) اراده تو بشود و قبل از اراده امام برایت کار می‌کند.

معراج2 - بروز اهل‌بیت(ع) در فطرت و وجود ماست و ایمان دردی است که در هرکسی بیافتد خواب و خوراک و همه ‌چیز را از او می‌گیرد ، بی تاب می‌شود و هیچ چیز دیگر نمی‌تواند راضیش کند مگر اینکه با امام معصوم (ع) روبرو بشود ، یعنی اگر ایمان در وجودت بیافتد ، تا به امام نرساندت ولت نمی‌کند ، شما همین ‌الآن‌ که درجات انسانی‌ات را طی می‌کنی ، لحظاتت به لحظات 50 هزار سال در آن عالم طی می‌شود ، اگر شما اینجا یک ‌لحظه با امام معصوم(ع) و اولیاء روبرو شدی در آنجا همین یک ‌لحظه معادل 50 هزار سال در قیامت می‌شود، یک ‌لحظه گناه هم که انجام می‌دهی 50 هزار لحظه به وجودت آتش می زند یعنی 50 هزار سال از ولایت غافل و باز می‌مانی و ولایت را فراموش می‌کنی.

 سؤال کردیم که این آتشی که در قرآن آمده دقیقاً همین آتشی است که ما می‌شناسیم یا چیز دیگری است ؟ فرمودند : آتش جهنم مثال آتش دنیا است ، آیا دیده ای در دنیا برای یک چیز بی تاب می‌شوی چقدر سخت می‌گذرد ؟ این ‌یک درصد از آن عذاب است ، ما خیشیت با جهنم داریم یعنی نفس حیوانی ما خود جهنم است لذا توسل به معصوم(ع) می‌کنیم که بیاید ما را از این جهنم نجات بدهد ، همین دوستی زن و بچه و دنیا و... باید امام(ع) را ببینیم تا این‌ها را فراموش کنیم و جبران بشود ، و فراموش به این معنا که یعنی این‌ها را که در فطرت ما فرو رفته‌اند را بیرون بکشند ، حضرت عزرائیل که برای قبض روح می‌آید ، نمی‌آید نفست را بگیرد بلکه حضرت عزرائیل محبت‌ها را از درونت می‌کِشد تا آزادت کند حتی تا آنجا که مثلا پدرت در کودکی برایت چراغ قوه ای خریده یا ماشین اسباب بازی خریده و تا حالا محبتش درونت هست اما تو بی خبری .

معراج3 - از ایشان سؤال کردیم مابقی عمرمان را چطور سپری کنیم تا در قیامت حسرت ابدی نخوریم؟ فرمودند: باید انسان به این درک برسد که غیر از چهارده معصوم (ع) هیچ راهی نیست و اگر بخواهید به شکل انسان محشور شوید باید به کمک آقا امام حسین (ع) به نفس مطمئنه برسید ، باید اول نقص‌هایتان را برطرف کنید تا اینکه به حیات انسانی زنده شوید و بعد جسمتان تبدیل به وجود می شود ، هرچه در این عالم هست توحید محض است ، انسان سه ‌بعد دارد، بُعد حیوانی ، بُعد انسانی و بُعد خدایی مثل کف های روی دریا ، موج دریا و خود دریا .

معراج4 -  اینکه می‌گویند فلانی آدم خوبی است اشتباه است، این خوبی اولیه یک نور اولیه است که آن را حیوانات هم دارند، کسی که هنوز به آدمیت نرسیده است خوی حیوانی دارد و فقط حیوان خوبی است مثل یک سگ خانگی مؤدب، که مثلا یک سگ می‌تواند هم هار باشد و هم می تواند سگ گله باشد یا سگ مؤدب و با تربیت خانگی باشد ، لذا ارواح انسانی ما مرده است و باید طی تصرفات اولیاء زنده شود ، و اما امام معصوم(ع) خوی خدایی دارد و انسان باید خودش را به معصوم(ع) برساند که خوبی‌اش خدایی شود .

5 - زمانی که چشم باطن شما باز بشود ، قبل از واقعه ، واقعه را می‌بینید ، آدم‌ها را که می‌بینید ، هم گذشته و هم آینده‌شان را می‌بینید ، مثلاً ما از راه رفتن یک بچه می‌فهمیم که او در 15 سالگی به اعتیاد روی می‌آورد سیگاری می‌شود ، حرکاتش از همین‌الان نشان می‌دهد، اگر قوی بشوی حتی می‌توانی تا حضرت آدم را هم درک کنی و به عقب برگردی ، یا همین‌الان باهمین چشمانت با حضرت خضر ملاقات کنی با امام زمان (عج) ملاقات کنی ، منظور از چشم باطنی یعنی فهم باطنی است ، مثلاً ما فکر می‌کنیم بهشت و جهنم غیر از همین لحظات است و محاکمه غیر از همین لحظات است ، خیر بلکه جزا خود عمل است ، وقتی شما همین الان عمل خطا در بیرون انجام می‌دهید در حقیقت همین الان در حال مجازات شدن هستی .

6 - اینکه می گویند انسان باید با مردم خوب رفتار کند، خب مردم کدام مردم؟ اصلاً شما مَرد مردم را بیاور؟ با مردم خوب رفتار کنی یعنی اینکه با چهارده معصوم (ع) خوب رفتار کنی، آنها از تو راضی باشند ، عملت موردپسند آن‌ها باشد، حالا مردم می‌خواهد خوششان بیاید می‌خواهد بدشان بیاید، وقتی این آقا و آن آقا صورت برزخی‌اش سگ است یا گرگ است، می‌خواهد خوشش بیاید می‌خواهد بدش بیاید، ((پاورقی (مصداق روایی) : پیامبر (ص) فرمود در معراج امتم را به ده شکل حیوانات دیدم - همچنین از امام سجاد (ع) نقل‌ شده که هنگام طواف به دور کعبه ، یکی از یارانشان عرض کرد: ما اکثر الحجیج؛ چه قدر حاجی زیاد است. امام (ع) به او فرمود: میان دو انگشت من نگاه کن. وقتی نگاه کرد دید عده‌ای حیوان مشغول طواف هستند و تعداد کمی انسان در بین آن‌ها است. سپس امام (ع) به او فرمودند: ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج؛ چه قدر ناله زیاد و حاجی کم است.))

سوال کردیم در حدیث هست که با مردم خوب رفتار کنید: فرمودند :کدام مردم؟ انسان باید با امام زمانش خوب رفتار کند ، مردم یعنی کسی که وجود و فیض را در این عالم به همه می‌دهد و او امام زمان(عج) است تو باید رضایت او را جلب کنی یعنی باید کاری کنی که تحت عنایت اولیاء خدا قرار بگیری.

7 - در مورد قابلیت افراد سؤال شد: فرمودند : یا زمینه فردآماده نیست و یا گوینده خودش نرسیده است، اگر این کلماتی که من می گویم اگر در مقامات سیر نکرده باشم این‌ها در شما نمی‌نشیند و در شما تصرف نمی‌شود تا شما عاشق شوید و درک شما عوض شود، وقتی من از روی کتاب برای شما بخوانم، این کتاب فقط خیال شما را خاموش و آرام می‌کند نه قلب شما را ،اما آرامش قلب از طریق فطرت بالا می‌آید. در مسئله هدایت وقتی فطرتت پاکیزه شد مثل آهنی که در آتش بگذارند داغ می‌شوی و خدا از فطرت تو مردم را هدایت می‌کند و ظرفی می‌شوی تا هدایت وجودی را در تو میریزند، جلوی فطرت ما را محبت دنیا گرفته است، معصوم هر کلمه‌ای که از دهانش خارج می‌شود توحید است، عمر خیلی در حرف زن ماهر بود و مانند حرفهای حضرت علی (ع) را یاد گرفته بود و می‌زد ولی مردم گمراه می‌شدند چرا؟ چون او از خیالش صحبت می‌کرد و علی (ع) از آن‌ طرف صحبت می کرد ، از شهودش صحبت می‌کرد.

8 - الان مردمی که با ولی خدا ارتباط ندارند در زندگی شان فقط راه خانه شان را تا در دکانشان بلدند ، همه چیز هست ، فقط توحید در این عالم نیست ، اعمال انسان ، نماز انسان ، قرآن انسان ، حفظ کردن قرآن ، هر چه که بشوی ، همه اینها خوب است ولی در صورتی که همه اینها در وجودت تبدیل به توحید بشود ، اگر تبدیل به توحید نشود ، ابن سعد می شوی امام حسین (ع) را می کشی ، ابن سعد هم حافظ قرآن بود ، نماز جماعت داشت ، اصلا قرآن برای این نازل شد که تو باور کنی که چنین قرآنی هم در وجود خودت هست ، قرآن را نیاوردند که برای مرده ها بخوانند ، قرآن را آوردند تا ما مرده ها بخوانیم تا زنده بشویم ، باید ببینیم این قرآنی که در وجود پیغمبر (ص) زنده شد در وجود تو آثاری از آن مانده یا نه .

9 - سؤال شد که ما در عالم ذر چگونه بودیم؟ گفتند کلاً در این عالم یک آدم هست ، یعنی در کل عالم ، نَفس ، فقط یک‌ نَفس است و همه ما ظهورات آن هستیم، ،سهم هرکدام از ما هفده ثانیه است چون نمی‌شود که آن شخصیت انسانی تمام اطوارش از یک انسان بروز کند و باید یک‌ لحظه نقش این را بازی کند و یک ‌لحظه نقش او و... و از اول عالم نقش یک انسان است و هنوز هم کامل نشده و باید همه اش بروز کند .

10 - صلح امام حسن (ع) که بروز کرد،عاشورا بروز کرد،  اگر این صلح نبود، عاشورا نمی‌توانست اصلاح کند، امام حسین (ع) هم در اصل صلح کردند چون دین را اصلاح کرد ، این‌ طور نیست که این امام صلح کرد و آن امام جنگ، بلکه او با اصلاح دین ، کفر و ایمان را مشخص کرد، بچه‌اش را آورد تا ببیند آن آقا چه‌ کاره است؟ زد به گلوی بچه! می‌خواهد بفهماند که این‌ها چقدر باطنشان خراب است ، یعنی می‌خواهد به ما بفهماند که‌ ای مرد تو تا نور خودت را خاموش نکنی بچه امام حسین (ع) را نمی‌توانی بکشی، و این‌طور نیست که یک نفر امام حسین (ع) را کشت یا یک نفر تیر به گلوی بچه زد نه بلکه تمام این وجودها ابن ملجم شدند ، خراب شدند ، آمدند زیر پای یک نفر نشستند که تو خوبی از تو برمی‌آید، تیرانداز خوبی هستی، بردند بالا و بردند بالا تا آن اتفاق افتاد یا آن سیلی که بر حضرت زهرا (س) زدند مگر مغیره زده؟ نه اول به مغیره مقام دادند مغرورش کردند که تو باید اسلام را زنده کنی و تو فقط فلان ... او را احمق کردند احمق کردند دستش را بردند بالا سیلی زدند و همه این نفوس خبیث یکی شدند دستشان از آستین مغیره بیرون آمد، و این‌ها همه حافظ کل قرآن بودند ... و اگر دیدی کسی حافظ کل قرآن است بترس از او، فقط محبت اهل‌بیت (ع) است که انسان را به انسانیت می‌رساند.

11- سؤال کردیم خیلی از حافظان قرآن دم از اهل‌بیت(ع) می‌زنند گفتند خب بزنند، همه دم از اهل‌بیت(ع) می‌زنند حتی حیوانات بیابان، همه آن‌ها که کربلا بودند دم از اهل بین (ع) می‌زنند، چرا امام حسین (ع) برای شهادت قبولشان نکرد، خیلی‌ها آمدند ولی امام(ع) ردشان کرد، امام(ع) از میان این‌ها قربانیانش را انتخاب کرد، یک برنامه‌ای برای ما درست کرد که تا آخر عمرمان نجات پیدا کنیم، تصرف در حر کرد یعنی ای مردم عالم در خانه امام (ع) خواستید بیایید مثل این حر بیایید ، حالا حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) چه‌ کار کردند؟ گفتند اگر مثل سائل بیایید در خانه ما، ما لقمه دهانمان را به شما می‌دهیم ، برای آنها سائل نیامد او جبرئیل بود آمد و لذا اگر مثل فقیر یا اسیر یا یتیم در خانه‌شان برویم نجاتمان می‌دهند، اگر هم کفر شرعی داشتی کفش‌هایت را بینداز به گردنت برو در خانه امام حسین (ع) در مجلس امام حسین (ع).

12 - سؤال شد اولیاء را از کجا بشناسیم؟ گفتند وقتی ولی خدا صحبت می‌کند شما را گرم می‌کند، نمود دارد،هدایت دارد، گیجتان نمی‌کند، خواب‌آور نیست، صحبتش باید به توحید بخورد، توحید آدم را زنده می‌کند، اما وقتی توحید نیست آدم را خواب‌آلود می‌کند، یکی هم اینکه صفات پیغمبر باید در اولیاء باشد، کسی که علم یداللهی نداشته باشد نمی‌تواند کسی را هدایت کند، عالم کسی است که علمش را از باطنش بگیرد، اصلاً شما همگی عالِم به دنیا آمدید منتها علمتان را فراموش کرده اید، حالا این علومی که در دانشگاه می‌خوانید وارد خیالتان می‌شود و وارد قلبتان نمی‌شود چون محبت غیر خدا را دارید، علم به غیر از اهل‌بیت(ع) دست هیچ ‌کسی نیست، این علم‌هایی که در دانشگاه و کتاب و پیش استاد و جلسات این‌ها همه علوم شیطانی است، شما همین‌ که کتاب را باز کردید شیطان می‌تواند دخالت کند، اما اگر توحید بدون قید از خدا بگیرید دخالتی وجود ندارد، سؤال کردیم که این‌همه بزرگان کتاب نوشته‌اند پس چطور؟ فرمودند: این کتاب‌ها بد نیست اشتباه نیست ، منتها به ‌مراتب آخر نرسیده‌اند، یعنی باید عنایت خدا باشد و تو خودت هر کاری که بکنی گمراه می‌شوی خدا باید هدایتت کند، گفتیم کتاب‌ها را باید کنار گذاشت؟ فرمودند: نه نباید کنار بگذاری بلکه چون کتاب خیالی است باید خیالت را با آن درگیر کنی و مشغول کنی بعد عقلت را درگیر عقل عالم کنی، و نور وجودت را به معراج برسانی یعنی هر مرتبه از قوایت را در همان مرتبه به کار بگیری، مثلاً برق شهر را با ترانس‌های قوی کم می‌کنند و بعد به خانه می‌دهند، شما برق خانه را با آداپتور دوباره کم می‌کنی به موبایل می‌دهی، هر چیز جای خودش را دارد، ما اگر خیال را به وجود وصل کنیم خب می‌ترکد، نمی‌شود موبایلت را به برق شهر مستقیم وصل کنی که می‌ترکد و ذوب می‌شود، سؤال کردیم بعد از ظهور امام زمان (عج) این علوم چه می‌شود؟ فرمودند انسان‌ها به معراج می‌روند و صاحب علم یداللهی می‌شوند، سؤال کردیم با نظر حضرت این‌ طور می‌شود؟ گفتند همین‌الان هم همین‌ طور است اگر شما آماده‌ باشید او شما را صاحب اراده می‌کند و به علم یداللهی می‌رساند.

13 - کسی که به وجود می‌رسد مثل حضرت موسی (ع) عصا دارد ، آن را می‌اندازد و تمام کفرها را می‌بلعد.

14- وجود اولیه انسان‌ که در حرکت است شیطانی است ، حالاتت هم شیطانی است نور اولیه انسان نور شیطانی است ، انسان باید نور علی نور بشود ، خودت را باید تحویل اهل‌بیت(ع) بدهی به تا دستت را بگیرند ، وقتی به معراج می‌خواهی بروی باید از خودت بمیری و با یک حیات دیگر به معراج بروی ، سؤال : بمیریم یعنی چه ؟ فرمودند: یعنی همه تعلقاتت و همه ‌چیز را فراموش کنی ، مثلاً حج کسانی قبول است که دور کعبه هر چه فکر می‌کنند اسم بچه‌شان ، چهره بچه‌شان ، شغلشان ، دکانشان ... اصلاً یادشان نمی‌آید ، آن‌هایی هم که حجشان قبول نیست در بازارها برای این ‌و آن در حال خرید هستند، اصلا انسانی که تازه از معراج برگشته اسم بچه‌اش را نمی‌داند اما از توحید تا هر کجا سؤال کنی جواب می‌دهد .سؤال : چطور به این‌ها برسیم ؟ باید اولیاء دستتان را بگیرند تا کمال هم ‌نشین در شما اثر کند ، هم ‌نشینی با اهل‌بیت(ع) و اولیاء خدا اثرش را می‌گذارد ، و این شعر را خواندند : آنان‌که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند ، سؤال کردیم آن‌ کسی که همه ‌چیز را فراموش کند مسئولیت‌ها و معیشت خانواده و.. چه می‌شود ؟ فرمودند : وقتی‌ که از مرتبه خیالی و عقلی به مرتبه وجودی برسی دیگر خداوند خودش همه‌ چیزت را به گردن می‌گیرد و تأمین می‌کند قند و نمکت هم از بهشت می‌آید حتی در امور اجتماعی و خانوادگی به تو الهام می‌کند که چنین کن و چنان کن ، اصلاً  همه ما در خیال خودمان زندانی هستیم ، مثلاً الآن‌ که ما در این خانه نشسته‌ایم ، فقط عکس این خانه را داریم چون چشم ما این را می‌بیند و به خیال می دهد ، آن چشم باطنی ما این خانه را در خیال ما می‌بیند ، اما وقتی چشم باطن ما باز شود این خانه را دیگر از مجرای خیال نمی‌بیند بلکه اصل و ملکوت آن را می‌بیند ، اصلاً ما همه در زندان هستیم و تا الان بیرون را ندیده‌ایم،  فقط اهل ‌بیت(ع) و اولیاء خدا به واسطه آنها هستند که بیرون هستند و مابقی همه در زندان‌اند .

15- یکی از نشانه‌های اولیای خدا این است که خود امام زمان (عج) و اهل ‌بیت(ع) خرج زندگی‌شان را می‌دهند و این‌ها دغدغه زندگی ندارند و اولیاء هر روز در حال کمک هستند و اگر یک روز کمک نکنند نمی‌شود باید یک نفر را پیدا کنند به او کمک کنند.

16- سؤال شد که مسئله پس‌انداز و بیمه و... این‌ها شرک است؟ نه این‌ها شرک نیست ترس است و کسی که ترس دارد ایمان ندارد، او باید ترسش بریزد، اصلاً شریعت آمد تا ما را معتدل کند و ما شریعت را به نفع خودمان استفاده می‌کنیم یعنی زندگی‌مان به هر طرف برود شریعت را به همان ‌طرف می‌کشیم، از این غافلیم که شریعت برای هر شخصی یک‌جور است، شریعت یک‌چیز واحد نیست و باید برای هر انسانی تفاوت کند، تو نمی‌توانی مثل کس دیگری باشی و کاری که او می‌کند را تو بکنی، و او نمی‌تواند کاری که تو می‌کنی را انجام دهد، و دلیلش این است چون او درجه‌اش پایین است، مثلاً این شخص مرض قند ندارد پس می‌تواند با چایش دوتا قند بخورد اما تو که مرض قند داری که نمی‌توانی، یعنی این‌طور نیست که دین من دین تو و دین تو دین من باشد، نه دین برای هرکسی بسته به‌ مراتب وجودی‌اش فرق می‌کند، همان‌طور که به حضرت رسول (ص) جبرائیل نازل می‌شد، به ما هم همان‌ طور باید الهامات برسد و قبل از هر واقعه‌ای متوجه آن می‌شویم اما اولیاء شیطان الهامات را قبول ندارند و وسوسه را همان می‌دانند، الهامات قلبی را با وسوسه خیالی یکی می‌دانند.

17 - در زمان قدیم پیرمردی منبر رفت، گفت امام حسین را کشتند، تا این را گفت خودش غش کرد و سه نفر هم روی زمین غش کردند، چرا الان از این‌ها نیست؟ کم‌کم عالم چنین می‌شود که همه آدم‌ها فقط در عاشورا می‌روند، یعنی راه توحید در عاشورا است، معراج هم در عاشورا است، برگشتن از معراج هم در عاشورا است.

18 - امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در پنج‌سالگی علم پیغمبر (ص) را داشتند.

19 - ما یک تولد از پدر مادر داریم و یک تولد هم از حیوانیت به انسانیت داریم، و اصلاً تولد اولیه یک تولد کاملا شیطانی است و تو از میان این تولد حیوانی باید تولد روحانی پیدا کنی.

20 - سؤال شد: کسی که در یک خانواده اروپایی به دنیا می‌آید و کافر می‌شود خب چه تقصیری دارد وقتی‌که انتخاب با خودش نبوده؟ گفتند هر کس اول که به دنیا می‌آید کافر است، سؤال: همه بر اساس فطرت مگر به دنیا نمی‌آیند؟ فرمودند : پدر و مادر وقتی بر اساس اسلام عمل‌نکرده باشند با عالم قطع رحم کرده‌اند و ارواح آن‌ها نمی‌توانند زایمان کنند و روح بچه عقیم می‌ماند، روحش عقیم می‌شود، سؤال: گناه بچه چیست؟ گفتند او باید جبران کند تلاش بیشتر کند و تنها اهل‌بیت(ع) می‌توانند او را نجات دهند. سؤال: گناه یک بچه در خانواده کافر به دنیا آمده و پدر و مادرش قطع رحم کرده‌اند چیست ولی یک طفل در خانواده شیعه به دنیا آمده ؟ فرمودند : که اگر تلاش کند اهل‌بیت(ع) برایش جبران می‌کنند، اصلاً اهل ‌بیت (ع) آمده‌اند که جبران کنند.

21 - گناه که در بیرون نیست ، اینکه چشم شما به نامحرم نگاه می‌کند اینکه ملاک نیست ، این‌که گناه نیست، این بروز خرابی باطن توست که به این شکل بروز کرده تا خودت را بشناسی چه احمقی هستی و چه جور آدمی هستی یا دهانت را که باز می‌کنی بفهمی که چه جور آدمی هستی. یا گوشت می‌شنود ببینی چه جور گوشی داری، این‌ها را گذاشتند تا شخصیت خودت برای خودت مشخص بشود. خودت فکر خودت را بکنی. این چشم‌ها را دادند که تو خودت ببینی چشمانت کجا را نگاه می‌کند. این دهان را دادند تا ببینی چی از دهانت خارج می‌شود ، حالا اگر رعایت کنی درون این گوش یک هوشی هست که صدای ملائکه را می‌شنود، وقتی اذان می‌شود صدای آن‌ها را می‌شنوی و با این چشم وقتی ملائکه عوض می‌شوند خودشان را می‌بیند، این‌ها هست اگر رعایت کنید .

22- اصلاً آدم آمده به اینجا که جبران کند کارش را جلو بیاندازد ، یعنی همین‌الان عالم قبر و عالم قیامت را همه را طی کند و همین‌الان در آن جایگاه زندگی کند .

23-  خیلی‌ها هستند که می‌میرند مثلاً چهار هزار سال از مرگش گذشته هنوز در همین دنیاست چون هنوز مغزش در این دنیا کار می‌کند خیالش در دنیاست ، مرده است ولی خبر ندارد ، ما در قم خدمت یکی از بزرگان بودیم نماز را با هم خواندیم بعد گفت نمازمان را که خواندیم ، شاممان را هم که خوردیم ، لا اله الا الله هم که میگوییم ، معطل چی هستیم دیگر ؟ شهادتش را گفت و رفت ، حالا این مرگ کجا و آن مرگ کجا ؟

24- خدا خیلی سفره با صفایی برای ما انداخته ، اگر با اهل‌بیت(ع) محرم بشوی حتی زندگی دنیایی‌ات هم تأمین می‌شود . 

25- خوبی اولیه انسان‌ها بدرد نمی‌خورد و تو باید درجات معنوی بگیری ، همین شیطان در گوش انسان می‌خواند که تو آدم خوبی هستی و چنین و چنانی و احمقش می‌کند تا باور کند، این آدم دیگر اصلاً روی نفسش کار نمی‌کند ، اگر کارهای خودت را زیر ذره‌بین بگذاری می‌بیند که از تو بدتر وجود ندارد ، وقتی در موقعیت‌ها قرار می‌گیری می‌بینی از تو بدتر وجود ندارد ، اگر هم گناه نکردی خدا دستت را گرفته که گناه نکردی  و اگرنه تو از شمر بدتری و این عنایت خود خدا بوده . کار خوبت هم برای هوای نفست بوده ، بچه یک آیت الله به دنیا بیایی یا یک مشروب خور فرقی ندارد ، نه خوبی او بدرد می‌خورد و نه بدی این ، چون ‌که خوبی اولیه انسان هوای نفس اوست ، این خوبی عادت است ، از زمانی فرق می‌کند که طفل کبیر می‌شود یعنی خوب و بد را می‌فهمد ، ازآنجا انحرافات مردم شروع می‌شود . در همین انقلاب ما خیلی‌ها ریششان تا کجا بود و وقتی کارشان جور شد با تیغ زدند و خیلی‌ها که با تیغ می‌زدند جزء اولیاء شدند ، این است که خوبی نباید تو را گول بزند.

26- ما نباید از خدا و از چهارده معصوم (ع) و همچنین از اولیاء خدا طلبکار باشیم و نزد آن‌ها نباید دستور بدهیم ، آنها علم عالم‌اند ، عالم وجود دست این‌هاست ، نفس ما که گرم می‌شود آن‌ها گرم می‌کنند ، اگر ما دو رکعت نماز خواندیم و خودمان را بدهکارتر دانستیم بدانیم که بنده‌ایم ، یا اگر به مشهد آمدی چه پیاده و چه سواره خودت را بدهکار بدانی و حتی شکر هم نباید بکنیم ، اصلاً باید شرمنده این آقا باشیم که ما را آورده به زیارت خودش ، قلبا ، نه اینکه زبانی ، بلکه باید گریه کنی،  سؤال کردیم چرا نباید شکر کنیم ؟ فرمودند : همین شرمندگی و توبه‌ات شکر است ، اصلاً باید عملت قبول شود ، تو وقتی عملت قبول نشده چی را شکر می‌کنی ؟ وقتی نمازت قبول نشده چی را شکر می‌کنی ؟ بابت شکرت هم باید توبه کنی ، تا انسان به مرحله وجود برسد و آنقدر توبه کنی و توبه کنی تا رحمشان بیاید و تبدیل به وجود بشوی ، تا اینکه شهادت شکر از وجود خودت حرکت خواهد کند ، وقتی وجودت زنده شد خودش می‌شود ارتباط با خدا .

27- این ‌که ما پنج وعده نماز می‌خوانیم یعنی پنج وعده خودمان را تراز می‌گیریم ببینیم حواس ما کجاست ؟ ما نماز که نمی‌خوانیم ، بلکه تراز می‌گیریم ببینیم در کجا هستیم حواسمان کجاست در اداره‌ایم در مستراح ایم در کجاییم ؟ یا روزه که می‌گیریم ببینیم ضعف ما در کجاست ؟ این سفره‌ را خدا انداخته تا ببیند دست‌تو به چه چیزی در این سفره دراز می‌شود؟ چشم داده تا از باطنت آگاه بشوی با نگاه کردن‌هایت ، آیا به پروپاچه زن مردم نگاه می‌کنی یا خیر ؟ البته دست ‌تو نیست ، وقتی تو باطنت خراب باشد سرت را هم که پایین بی اندازی همه هیکل او را می‌بینی ، یعنی در او تصرف می‌کنی ، اصلا بر اساس تصرف شیطانی تو آن خانم حریمش را باز می کند ، بالش را باز می‌کند تا تو تمام‌ هیکلش را ببینی ، و قشنگ هم همه‌ تنش را در خیابان نشانت می‌دهد ، چون تو تصرف کردی ، وقتی تو خیلی خراب بشوی می‌توانی در خراب‌ها تصرف کنی ، اصلاً تو او را آماده می‌کنی چون او ضعیف است .

28- اصلاً عالم عالم تصرفات است ، خدا در حضرت صاحب (عج) تصرف کرده و حضرت (عج) در یاران خودش و یاران او پله به ‌پله در مراتب پایین‌تر ، حالا ما باید ببینیم که در این حلقه در تصرف کی هستیم ، اگر راه را راست برویم کم کم می‌فهمیم تحت تصرف کی هستیم و به در خانه‌اش می‌رویم و او می‌تواند ما را رشد بدهد و سیرمان بدهد به معراج ، سؤال: چطور متصرفمان را پیدا کنیم؟ فرمودند: با تزکیه نفس ، با تحت نظر گرفتن حالاتتان با چشم‌ها با لقمه‌ات ، با نیتت ، با حرکتت .

29- سؤال شد که در مورد معیشت از لحاظ پس‌انداز و... تدبیر چیست ؟ فرمودند : تمام مال عالم از اولیاء خدا شکل می‌گیرد و به دست ما می‌رسد و ما چیزهایی که نیاز نداریم باید برگردانیم به دست ولی خدا ، مثلاً ببینید از باک ماشین یک شیلنگ می‌رود به موتور و یک شیلنگ از موتور برمی گردد به باک که اضافه را برمی‌گرداند ، این برای این است که اشتغال فکری برای ما ایجاد نکند ، انسان باید انفاق را به دست اهلش برساند ، خیلی از انسان‌ها به خاطرانفاق ‌هایشان گرفتار می‌شوند ، چون یا باید خودت بتوانی شهود کنی که آیا این شخص لازم دارد یا خیر و یا بدهی به کسی که اهل وجود باشد و باطن بین است ، کسی که می‌گوید مستحق است نزد اهل باطن چهره‌اش روشن است و چهره دروغ‌گو تاریک ، و ما حق نداریم به هرکسی انفاق کنیم ، مثل ‌اینکه بچه فعلاً در خانه شماست ، تا وقتی‌که نمی‌فهمد پدر به او می گوید بچه جان حق اینکه به چیزی دست بزنی را نداری ، اولیاء خدا حالت پدری دارند بر سر ما ، یعنی برکت سلامتی ما وزندگی ما از وجود این‌هاست و اگر وجود این‌ها نباشد از زمین چیزی سبز نمی‌شود ، سؤال شد از سائلین در مسیرها : این‌ها سائل نیستند ، سائل کسی است که وقتی به او می‌دهی او امتناع می‌کند در راه دین حرکت می‌کند و درآمدی ندارد و در زندگی‌اش افراط‌ و تفریط ندارد ، اینکه در احادیث توصیه زیاد به سائل شده ، شما اول برو سائل را پیدا کن ، یتیم را پیدا کن ، باید بصیرت داشته باشی تا بفهمی .

30- از موسسه‌هایی مثل کمیته امداد سؤال کردیم که این‌ها حکمش چیست ؟ فرمودند : این‌ها برای عموم هست اما برای کسی که بخواهد در راه کمال انسانی قدم بردارد و در خط باشد خیر ، زیرا پولت به کسی می‌رسد که نه باطنش درست است نه طاعت دارد و نه نماز دارد و فردای قیامت اگر بگویی انفاق کردم می گویند غلط کردی دادی ، اما عموم مردم باید به این مراکز کمک کنند اما افراد در مسیر عرفان باید پولشان در مسیر اهل‌بیت(ع) خرج شود مثلاً شما پولی می‌دهید ، ولی خدا در عالم دور می زند و می‌بیند موئمنین فقیر را در مانده گان واقعی را مریض های مستحق را یا مسجدی که در محرم چراغش خاموش است ، پول منبرو چای و قندش را می‌دهند اینها نباید تعطیل بشود که اگر کسی هم نیامد روضه‌ خوان باید بیاید روضه اش را بخواند و برود ، سؤال : شما که گفتید خیلی از روضه‌ها مشکل دارد و از اهداف گفته نمی‌شود و فقط از کشته شدن می‌گویند ؟ فرمودند : آن‌ روضه خوانی را که اولیاء قرار می‌دهند فرق می‌کند، اما شما ها که مجالس را نمی‌شناسید باید این ‌قدر مجلس عوض کنید ، کفش‌هایشان را جفت کنید تا خداوند ، خواص خوب و بد مجالس را برایتان روشن کند ، ریاکاری ریاکاران و اخلاص مخلصین برایتان روشن شود تا خدا هدایتت کند به مجلس بالاتر ، باز اگر آنجا کفش جفت کردی ، خدمت کردی می‌روی به مجلس بالاتر ، مثلاً این‌همه جوانان در این دسته‌ها و هیئت‌ها که البته امیدواریم به لطف خدا جرقه بخورند اما همه این‌ها را نمی‌شود گفت که مجلس امام حسین (ع) هستند چون در مجلس امام حسین (ع) حتماً یک ولی نشسته است و وقتی ولی نشسته است خود اهل‌بیت(ع) به خاطر ولی در مجلس می‌آیند.

 

31- محمد(ص) مقام محمد را گرفته ، علی (ع) مقام علی را گرفته ، نماز گذار باید مقام نماز را بگیرد ، روزه‌دار باید مقام روزه را بگیرد ، نماز شب خوان باید مقام شب را بگیرد ، انفاق کننده باید مقام انفاق را بگیرد .

 

32-ملائکه ، شیطان ، دریا ، آسمان و هر چیزی که در این عالم هست همه به انسان کامل شناخته می شوند ، شما حساب کن که الان امام زمان(عج) چرا پنهان است ، چون از دست کار ما عمل ما که خودمان را اصلاح نکرده ایم قلبمان را تمیز نکرده ایم لذا بوی می دهیم لذا او هم با ما نمی نشیند ، مثل یوسف (ع) که از بوی گند زلیخواه فرار کرد ، لذا ما باید توبه کنیم ، مثلا این کسانی که توبه می کنند و ترک دنیا می کنند چون جسمانی است جسم حضرت را می بینند ، اگر توبه روحانی و روحانی ترک کنند حضرت را روحانی می بینند ، اگر وجودی ترک کنی ،وجودی می بینی، و اگر هم تصفیه وجودی کنی که دیگر همنشین با آنها هستی ، بحث این است که تجلی خدا که در انسانیت انسان هست حالا انسانیت ما در شیطانیت و حیوانیت تجلی کرده ، اینها نمی گذارد انسان آرام باشد ، این ولعی که شیطان و حیوان در مراتب انسانی ما مستقر کرده اند را انسان باید تا مرتبه ای بالا برود تا تسلط بر اینها داشته باشد ، حالا انسان آمده با همینها بازی می کند ، فکر می کند اینها دوستانش هستند ، نمی داند که با دشمن خودش دارد بازی می کند ، شیطان دارد بازی اش میدهد ، هی حالش را عوض می کند .

33- هر یک انسان ‌که متولد می‌شود ده شیطان نیز متولد می‌شوند و نفس حیوانی ما با نفس شیطان یکی است و سنخیت دارد و باید از این نفس شیطانی به نفس امیر الموئمنین (ع)  که ولایت است برسیم.

34- ارزش یک انسان برابر کل انسان‌هاست ، مثلاً اگر شما یک‌ میلیون تومان به کسی انفاق کردی باید پیش خدا شرمنده‌تر باشی که ارزش این بنده تو کجا و این انفاق من کجا، خدایا مرا ببخش .

35- سؤال کردیم اگر توفیق رسیدن به این کمالات اینجا برایمان نصیب نشود آیا بعد از مرگ می‌شود ؟ فرمودند : نه در آن عالم برایتان باز نمی‌شود ، هر چه هست در همین عالم ، اگر اینجا باز شد که شد والا درآن سو باز نمی‌شود ، چون آنطرف هم ادامه همین راه توست که در این هفتاد سال انجام داده ای ، مثلاً هر روزی پنجاه‌ هزارسال در همین مرتبه زندگی خواهی کرد ، آن‌طرف هیچ خبری نیست ،اصلاً آن ‌طرفی نیست ، همه‌اش همین طرف است ، و فرصت کم است هر کاری می‌خواهید بکنید همین ‌جا بکنید .

36- سوال کردیم اینکه حضرت آدم (ع) از گندم خورد خدا از بهشت بیرونش کرد باطنش چیست ؟ فرمودند : حضرت آدم(ع) درخت که نمی دید ، هر چیزی را که می دید خدا را می دید ، شیطان آمد گفت این درخت است ، درخت که دید دیگر کار تمام شد ، گفتیم درخت را دید یا از آن خورد ؟ فرمودند : شما وقتی چیزی را دیدی و هوس کردی در وجودت شهوت به وجود می آید ، حالت را از دست می دهی ، آن معنویت خدا بینی را از دست می دهی ، اول درخت را خدا می دیدی اما شیطان آمد گفت این درخت است و تو درخت دیدی و عالم قلبت همه اش شد عالم خیال ، گفتیم پس بحث خوردن گندم نیست ، فرمودند نه بابا نه مگر قبلش نمی خورد ،  قبل از آن هم می خورد ، بلکه حواسش از خدا پرت شد ، یعنی او یک لحظه خدا را فراموش کرد ، و ما برای همیشه فراموش کردیم ، در حقیقت این در باطن ما در حال اتفاق افتادن است ، اولیاء خدا می خواهند این عالمی که حواس ما به آن است و از خدا حواسمان پرت شده و دنیا را قبله خودمان کرده ایم دوستش داریم زن و بچه را دوست داریم و خدا را فراموش کردیم یعنی همه چیز را می بینیم غیر از نور خدا ، حالا پیغمبران ، امامان و اولیاء آمده اند بگویند اگر نور نباشد شما چیزی را نمی توانید ببینید ، چون نور خدا هست اینها به وجود آمده اند ، نور خدا نباشد همه اینها خشک می شوند ، گفتیم که شیطان با خوردن گندم به انسان وعده خلود داده بود یعنی چه ؟ فرمودند یعنی همین که شیطان می گوید این وآن را ببین که چقدر اینها قشنگ هستند آرزو برایت ایجاد می کند ، این را برای بچه ات نگه دار و... حواست را از خودت به بیرون از خودت پرت می کند ، حضرت آدم رویش به قلب خودش بود شیطان از بیرون صدایش کرد و او هم رویش را برگرداند بیرون را دید و کار را تمام کرد ، خدا هم بیرونش کرد گفت دیگر برو بیرون ، گفتیم آن بهشت جایی غیر از این کره زمین که نبود درست است ؟ فرمودند : خیر خدا از وجود خودش پرتش کرد بیرون ، شیطان که جدای از ما نیست او در خیال ما است ، شیطان قلب ما را به طرف خودش کرده ، قبله ما شده شیطان ، کعبه ما شده سنگ ، کسی که می رود به حج باید صاحب حج را ببیند ، اما می روند سنگ را زیارت می کنند ، دستت که به خانه کعبه می رسد چشمانت هم باید خدا را شهود کند ، امام را شهود کند ، سوال از کیفیت شهود کردیم ، فرمودند : شهود قلبی است آنجا اولیاء خدا بصورت ملائکه می شوند عوض می شوند وادی خیالی عوض می شود در حج عالم قیامت اتفاق می افتد همه یک رنگ می شوند ، آنجا از خاک وجود خودشان حرکت می کنند ، اگر از زن و بچه و زندگی شان هرچه سوال کنی چیزی نمی بینند و چیزی یادشان نمی آید ، سوال کردیم این حالت فقط برای اولیاء هست درست است ؟ فرمودند نه برای همه هست منتها اولیاء این حال را نگاه می دارند اما دیگران ویروس دارند از بین می برند مثلا نماز هم که می خوانند ان را نمی توانند نگاه دارند ، با فکر بد با نگاه بد حذفش می کنند نمی توانند نگاه دارند .

37- مورد دیگر اینکه مثلاً اگر شمارا بر سرکاری گذاشته‌اند این تو نیستی که بر سرکار هستی بلکه عنایت خداست ، تو را نگذاشته‌ اند آنجا که حقوق‌ بگیری ، بخوری و بچری و هر کار دلت خواست بکنی ، اگر پولت دادند می‌خواهند امتحانت کنند ، اگر فقیرت هم کردند می‌خواهند امتحانت کنند ، می‌خواهند مقامات به تو بدهند ، منظور کار نیست ، کار می‌دهند که امتحانت کنند ، که دیر می‌روی ، زود برمی‌گردی ، در سرکارت چگونه هستی ، لذا هرکجا باشی تا روزی که زنده هستی در حال امتحان هستی .

38- اینکه شما یک‌پنجم مال را به یتیم و اسیر و فقیر که اینها در خانه حضرت زهرا (س) رفتند می‌دهی ، در عوض اهل بیت (ع) هم به شما یک‌پنجم معنویت می‌دهند که زن و بچه‌ات انحراف پیدا نکند.

39- از صله‌رحم سؤال کردیم ؟ فرمودند: صله‌ رحم یعنی اینکه به اهل‌بیت(ع)  نزدیک بشوی ، سؤال کردیم پدر و مادر و اقوام چطور ؟ فرمودند : اول اینکه پدر و مادر با سایر اقوام فرق می کند ، باید به آنها سر بزنید و احتیاجاتشان را فراهم کنید ، سوال کردیم که توقع دارند ساعتها نزد آنها باشیم : فرمودند : اولا سعی کنید کمک کنید اگر کاری دارند کم و کسری دارند برطرف کنید دوم اینکه یک قائده کلی این که هر گاه شما برای آدمهای خیالی یک هدیه ای چیزی ولو به چند کیلو برنج و رغن بدهی آنها دیگر با شما کاری ندارند ، اصلا شما در خانه تحویل بده و برگرد دعایت هم می کنند و اما در مورد سایر اقوام اصل صله رحم یعنی اگر یکی از فامیل خانه خریده پول کم دارد کمکش کنی ، مریض دارد نیاز مالی دارد کمکش کنی اما اینکه بروی بنشینی صرف خوردن این ها اسمش صله رحم نیست بلکه صله رحم با فامیل یعنی از فامیلت گره گشایی کنی از احوالشان مطلع باشی . راوی می گوید در نوروز به ایشان گفتیم که در این ایام فامیل چندیدن جا ما را دعوت کرده اند چه کنیم ؟ فرمودند : بروید اشکالی ندارد.

40- ایشان می فرمودند : اینکه می گویند نماز اول وقت ، آیا این نماز اول وقت برای همه صدق می‌کند و اذان یعنی اول وقت ؟ خیر ، برای مثال اگر شرایط اجازه نمی دهد ، اگر ارباب رجوع داری حق نداری ارباب‌رجوع را معطل کنی که بروی برای نماز ، یا مثلا اگر کسی برایش اتفاقی افتاده اول وقت او اولین فرصت فراغت اوست ، ما راه را گم کرده ایم ، اگر هم توفیق جماعت داری طوری نباید باشد که همین نماز اول وقت حجابت شود یعنی ملاک آبرو و اعتبار برای خودت درست کنی که فلانی آدم خوبی است و نماز اول وقت می‌خواند ، مثلاً برای نماز جماعت می‌روی کسی پرسید بگو کاری دارم می‌روم بازار چیزی بخرم ، پنهان کند ، ما که همه جور مشکل ‌داریم دروغ داریم غیبت داریم بداخلاقی داریم نماز اول وقت هم داریم خب اینطوری به ضرر دین تمام می‌کنیم ، نماز اول وقت یعنی زمان آمادگی و امکان حضوری ، ما باید مقام نماز را بگیریم ، ما که نماز می‌خوانیم در حقیقت تراز می‌گیریم .

 پس‌نماز یعنی تراز شبانه‌روز ما است که در طول روز کجایی بوده‌ایم چون در طول روز در هر حال و هوایی بوده ای نماز آیینه همان افکار و رفتار طول روز توست ، این نمازهای ما که بدرد نمی‌خورد ،آیا وجودمان در نماز است ؟ قلبمان گرم می‌شود ؟ مست می‌شویم ؟ نماز برای بعضی‌ها عذاب است ، کسل‌کننده است لذا نماز برای این‌ دسته گمراه‌کننده است ، نماز واجب برای شارژ کردن روح است نه چهارتا لفظ ، اگر می‌بینی در نماز نیستی ، باید عیب‌هایت را در نماز پیدا کنی ببینی ایرادت کجاست ، آیا در لقمه‌ات است ، یا در نگاه‌های ناجوری که داری و... اگر نتوانی عیب‌هایت را پیدا کنی این نماز نمازی نیست که تو را هدایت کند ، بازهم همان غم در وجودت هست آن بی‌تفاوتی ، نا آرامی و ترس هست ، هر جا باشی همیشه ناراحت هستی ، قول می‌دهی اما عمل نمی‌کنی ، اما وقتی روحت با نماز شارژ می‌شود ترس از وجودت می‌رود ، دیگر قول نمی‌دهی بلکه عمل می‌کنی و بعد می‌گویی عمل کردم و یک عنایت خاصی باعث استواری انسان می‌شود ، دین ما را ، آن به آن راهنمایی می‌کند ، ما به انحراف ، همه دین را به یک دین کشیدیم ، دین یک دین نیست ، ما همه‌مان گیرداریم ، این‌هایی که آلزایمر می‌گیرند این‌ها همه مشکل روحی است ، باید روحمان چنان شود که عقل و خیال ما از روحمان بگیرد ، آنتن‌های ما الان به بیرون وصل است و در دیگران دارد کار می‌کند ، ما باید در حالات خودمان کارکنیم ، آنتن‌های چشم و گوش و زبان را قطع کنیم و به درون خودمان برویم ، روح از خود خدا می‌گیرد و ما هم از روحمان بگیرم ، ما الان از نگاه می‌گیریم از خیال می‌گیریم از غذا ، از مردم ، از زن و... می گیریم ،همچنین ما می‌خواهیم شخصیتمان را طوری جلوه دهیم که مثلا نزد همسرمان ، نزد مردم بگوییم که ما آدم خوبی هستیم ، ما باید شخصیتمان را از روحمان بگیریم ، تا خدا انسان را بزرگ کند .

41- الان جنایت‌هایی که در خانواده‌ها اتفاق می‌افتد ، این است که دخترعمو با پسرعمو ، دخترخاله با پسرخاله همین‌طوری بر هم می‌پیچند ، بی‌ناموسی می‌کنند ، همه بدبختی ما از این ها است ، صله رحم این نیست ، صله‌ رحم این است که برادر ما چیزی کم دارد زندگی‌اش را تأمین کنیم نه اینکه ناموس یکدیگر را در خانه هم رها‌ کنیم که هر کار خواستند بکنند آیا این صله ‌رحم است؟!  صله یعنی پدرت کاری ، احتیاجی دارد و از تو برمی‌آید انجام بدهی ، نه اینکه ناموست را ببری این ‌طرف و آن‌ طرف ول ‌کنی ، شما اصلاً این حق را نداری ، چه کسی هم ‌چین غلطی را گفته .

سؤال کردیم در میهمانی هایی که خودمان همراه زن و بچه هستیم اشکالی دارد ؟ فرمودند نه ، اگر باهم هستید اشکالی ندارد ، سؤال کردیم ما همه فامیل‌هایمان همه ‌مذهبی هستند و رعایت می کنند و اطمینان داریم ؟ فرمودند : نه ، باید با نامحرم را رعایت کنید فرقی ندارد .

از گعده‌ها و خاله‌بازی‌های زیاد فامیلی که عمر و وقت را ضایع می‌کند سؤال شد ؟ فرمودند : ببینید یک ‌وقتی هست که مجلس ارزش دارد مثل همین ‌الان جلسه ما با شما هفتاد و دو ساعت هم بکشد خوب است اشکالی ندارد اما یک‌ وقت مجلس ارزش ندارد یک ‌وقت ما جایی کمکی از دستمان می‌آید خوب است اما وقتی ثمری نداریم باید حرکت کنیم برویم جای دیگر که به ما نیاز هست ، پرسیدیم که مثلا در عید نوروز زیاد در فامیل دعوت می شویم ، فرمودند اشکالی ندارد بروید ، از حالات آنها و حالات خودتان درس بگیرید .

سؤال شد که مثلاً منزل پدر و مادر که می‌رویم توقع دارند ساعت‌ها بی‌هدف بنشینیم ؟ فرمودند : ببین برادر جان آدم‌هایی که خیالی هستند مثلا می‌بینی با یک کیلو قند می گویند الهی خیرببینی الهی فلان ، لذا اگر با یک هدیه‌ای و یا با برطرف کردن کم و کسری خانه‌شان ، تعمیر خرابی ، هدیه‌ای که می دانی دوست دارد چشمش را می‌گیرد ببری ، او اصلاً تو را فراموش می‌کند اصلاً تو همان موقع هم برگردی دیگر کاری به کارت ندارند، باید به آن‌ها بدبین نباشی مثلاً اگر پدرت یک اشتباهی کرد به‌ حساب این بگذاری که خیالش اشتباه کرده ، او کودک عقل است او را پدر خود می دانی اما عقلش دنیایی است اندازه عقل بچه تو است ، آن‌وقت تو چه توقعی داری ؟ هرچه گفت بگو چشم ، بدبین نباش ، کار تمام است ، و فکر نکنی تو از او بهتری ، و توهم  هم برت ندارد که نسبت به او برتری داری ، هر چه داری خدا به تو داده است .

42- در تنظیم برنامه اعمال عبادی و ساعت خواب و... سوال کردیم؟ فرمودند: باید کمبود شما از بین برود ، ما هر کاری می‌کنیم باید کمبود اخلاقی‌مان از بین برود ، ضعف ایمانت باید صفر بشود ، اگر زنت بداخلاقی می‌کند چون خودت بداخلاق هستی که او بداخلاقی می‌کند یا اگر مرد بداخلاق است زنش شکاک است که او را بداخلاق کرده .

 سؤال : اگر ما خودسازی کرده باشیم و زن ما در این وادی نباشد و بداخلاق باشد چطور ؟ فرمودند : وجود خودت بداخلاق است که او بداخلاق است ، وجود خودت خراب است خودت خبر نداری ، سؤال : عارفانی بودند که زنانشان بداخلاق بودند آن‌ها چه ؟ فرمودند : آن‌ها هم بداخلاق بوده‌اند اما اخلاق زنشان آن‌ها را عارف کرده ، همان بداخلاقی تو در او اثر کرده که او تو را سیم جین می‌کند و تو را اصلاح می‌کند ، نفس تو همان زن توست ، آینه‌ات همان زن توست ، زن تو اخلاق خودت است ، وقتی خودت از درون خودت خبر نداری درون خودت را در آینه زنت می‌بینی ، سؤال کردیم پس زن ما چطور هدایت و اصلاح می‌شود ؟ فرمودند : شما هر دو مکمل هم هستید ، چون وقتی‌که تو اصلاح شدی او هم که آینه توست پس تمام اصلاح تو در او منعکس‌شده ، پس او هم اصلاح‌ شده و وقتی تو کامل شدی و فطرتت اصلاح شد خواهی دید همان زنی که از خدا می‌خواستی همین زن بوده .

یکی از افراد سؤال کرد زنم همیشه اعصابم را خرد می‌کند و من به خدا می گویم خدایا من زنی می‌خواستم که من را به تو برساند ؟ فرمودند : خب عصابت را خرد می‌کند که تو را به خدا برساند ، باید خرد شوی که برسی ، اگر خرد نشوی که به‌ جایی نمی‌رسی ، وقتی خرد شدی آنجا خدا دستت را گرفته  ، اصلاً زنی که به باطل با تو مهربان است او شیطان است تو را با بازار ، حمام و این‌طرف و آن‌ طرف طوری سرت را گرم می‌کند که بعدها حالیت می‌شود .

سؤال : پس اگر ما اصلاح شدیم زن ما که نفس ماست هم اصلاح و مهربان می‌شود این ‌که دیگر شیطانی نیست ؟ فرمودند : نه ، زن آخرسر با یک توبه نصوح اصلاح می‌شود ، تمام بدبختی را باید مرد بکشد و در آخرسر هم هر دو قفل می‌شوید و ازآنجا به بعد نفس مطمئنه هدایت خانواده را بر عهده می‌گیرد.

43- سؤال: قبل از حضرت رسول (ص) واسطه فیض چه کسی بوده ؟ فرمودند: کل عالم خلقت ناقص بوده ، دین یک دین است ، شما از یک تا هزار و یک که حساب کنی ، وجود حضرت رسول از یک که شروع شد مثلاً به دویست که رسید اسمش را گذاشتند آدم وهمین‌طور نفس حضرت رسول کم‌کم کامل شد یکجا عیسی شد یکجا موسی شد یکجا خضر شد ابراهیم شد و... آمد و آمد تا جسمش از وجودش ظهور کرد ، ماها وجودمان از جسممان ظهور می‌کند اما ائمه (ع) جسمشان از وجودشان ظهور می‌کند، او وجودش از درونش شکل گرفت و او وجود کل است .

وجود ما از بیرون شکل می‌گیرد، آن‌ها یک رعایتی دقیق کرده‌اند ، حضرت آدم(ع) دو فرزند داشت ، رشته حضرات معصومین (ع) از یکی از این دو فرزند آدم است که آن‌چنان رعایت کرد و رعایت کرد که کل را در برگرفت و بالا رفت ، و آن رشته دیگری که از فرزند دوم حضرت آدم (ع) بود ، خراب بود و آمد و آمد تا شمرو معاویه و امثالهم شد ، بعد پیامبر چه کرد ، در پنج‌سالگی بر امام حسن و امام حسین (ع) تصرف کرد ، کارکرد و این دو طفل را مثل خودش کرد ، که یکی باید صلح انجام بدهد ، نه اینکه صلح زبانی و بیرونی ، بلکه صلح در وجود تا کفر وجودی انسان اصلاح بشود ، نه در بیرون بلکه در وجود امام حسین (ع) باید انجام بشود برای معراج و هدایت کل ، وقتی شمر سر امام (ع) را می‌برید ، امام(ع) گفت راضی‌ام به رضای خدا ، حضرت سفید و روشن‌تر می‌شد و شمر سیاه و سیاه‌تر، الان هم آدم‌های شقی وقتی ‌که غسل می‌کنند سیاه می‌شوند ولی وقتی جنب هستند خوشگل‌اند ، و برعکس آدم‌های خوب وقتی غسل می‌کنند باطنشان زیبا می‌شود ، سؤال : الان خیلی از افراد اجتماع جنب هستند کمتر رعایت می‌کنند ؟ فرمودند : برای همین خوشگل‌اند دیگر ، آیا نمی‌بینید تخم حرام ها چقدر خوشگل اند .

یک مورد هم اینکه وقتی شیطان می‌بیند شما در حال هدایت هستید و ناامید می‌شود اولیاء و سران شیطان می‌آیند و یک بخاری را از درون شما می‌کشند و آنجا وجود حضرت زهرا (س) تجلی می‌کند ، مثل حضرت ابراهیم (ع) که از هیچ‌کس جز خدا کمک نخواست و شیطان ناامید شد ، لذا وقتی شما در معنویت و توحید اوج می‌گیرید شیطان یک بخاری را از دورن شما می‌کشد تا عطش وجودی کار و نماز و عبادتتان را از درونتان می گیرد  و دیگر شما نه حال نماز داری نه حال عبادت آنجا پرتویی از حضرت زهرا(س) تجلی می‌کند.