سوالات از : 261 الی 290
261- مثلاً شما یکجایی کار میکنید حقوقت هم کم است ، نباید علاقه به داشتن مثلاً یک ماشین خوب داشته باشی بلکه از خدا بخواهی که به موقعش که شد خدا خودش ماشین را برایت جور کند ، باهمین حقوق کم از یکجایی جور میکند که تو اصلاً ملتفت نشوی ، شما اگر بخواهی به خانه و ماشین محبت نشان بدهی هلاک میشوی ، یعنی عمرت را در خواستن این چیزها تباه کرده ای ، اما در عوض اینها از خدا بخواه که آدمت کند ، اینها را هم خداوند درپایش میدهد .
262- هر چیزی در این عالم مقام دارد ، انسان باید مقام آن را بگیرد مثلاً اگر مقام نماز شب را نگیری ، چهار شب که بخوانی برایت عادت میشود ، انسان باید خودش را برسی کند در حالاتش دقیق بشود ، باید ببینی کی هستی چی هستی ، باید خودت را امتحان کنی ، که آیا میتوانی از چیزهایی بگذری ، نمیتوانی بگذری چه کاره ای ، همه اینهایی که امام حسین (ع) را کشتند محبت دنیا را داشتند ، محبت دنیا انسان را از ولایت و از خدا دور میکند ، داشتن مال دنیا هم نشانه محبت دنیا نیست ، یکوقت تمام دنیا را داری اما برای چه ، برای بندگی ، محبت دنیا این است که اگر ماشینت در تصادف از بین رفت خودت هم از بین بروی ، مشکل ما این است که خدا و دین برای ما بی معنی است ، ماشین برایت معنی دارد اما دینت برایت معنی ندارد ، گفتیم چرا ؟ فرمودند : این را باید از خودت بپرسی ، چون روی خودت کار نکرده ای ، رفته ای مال دنیا را به دست آورده ای ، از نظر جسمانی رشد کردهایم اما روحمان رشد نکرده ، چرا ما الان نباید بتوانیم ملکوت هر چیزی را ببینیم ، در ملکوت هر چیزی حلال و حرامش را میشود دید ، روی ماشین خوب و بد کار کردهایم و خوب می شناسیم اما روی خودمان کار نکردیم .
263- کار ما اینطوری است که از کنار یک خانمی که رد میشویم از پایین تا بالا همه وجودش را نگاه میکنیم بعد میبینیم زیر گلویش پیداست ، بعد می گوییم این بیحجاب است ، چرا زیر گلویش باز است ، نمیگوید خب نامرد تو از انگشت پا تا سرش را نگاه کردی حالا میآیی او را محکوم میکنی که روی جرم خودت را سرپوش بگذاری ، از جرم خودت فرار کردی ، اول یقه خودت را بگیر که چه حقی داشتی نگاه کنی ، وقتی رفیق ما یک اشتباهی میکند باید ما یقه خودمان را بگیریم که اصلاً تو چرا فقط اشتباهها را میبینی ، تو چون وجود خودت خراب است فقط اشتباهها را میبیند ، چرا آنجاهایی که درست است را نمیبینی ، هر دو را ببین ، ما خودمان کمبود اخلاق داریم میخواهیم دیگران را هدایت کنیم وقتی ما خودمان را اصلاح کردیم خدا شاهد است سایرین هم هدایت میشوند ، گفتیم خب برای نهی از منکر و امر به معروف باید منکر را ببینیم : فرمودند : تعریف شما از منکر چیست ؟ منکر یعنی کمبود ، شما باید منکر را جبران کنی مثل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که پیرمردی وضویش اشتباه بود وآنها با وضوی درست خودشان او را متوجه اشتباهش کردند ، به او نگفتند که وضوی تو اشتباه است ، برای نهی از منکر باید اول منکر را از وجود خودت خارج کرده باشی و بعد به دیگران در موقعیت مناسب نهی از منکر کنی ، ضمناً این زن بیحجابی را که میبینی در خیابان اگر باطن خراب خودت را اصلاح کرده باشی نمیگویی او بیحجاب است بلکه میبینی که لقمه حرام است که حجاب او را برداشته اینطوری نیست که بیحجابی او دست خودش باشد بلکه این لقمه حرام است که در او اثر کرده و به این صورت بروز کرده تا من بفهمم لقمه حرام به زن و بچهام ندهم ، گفتیم این بیحجاب باعث تحریک میشود، فرمودند ، خب آن کس که تحریک میشود او هم لقمه حرام خورده ، تو هم مثل همان اویی که با او تحریک میشوی ، اگر تو هم مثل او نباشی باطن حیوان او را میبینی ، وقتی خودت حیوان هستی او را زن بیحجاب و محرک میبینی ، وقتی چشم باطنت باز شود میبینی او یک سگ است ، گرگ است ، وقتی تو با او خیشیت داری چشم تو هم مثل بدن اوست ، پس همان را میبیند ، این را هم بگویم کسی که لقمه حرام میخورد از حلال خودش لذت نمیبرد باید برود روابط جنسیاش را با یک آدم حرامی بکند یعنی این زن از شوهرش لذت نمیتواند ببرد ، حتماً باید برود یکی را پیدا کند با او کیفش را بکند مردش هم همینطور است ، کسی هم که لقمه حلال خورده به جز با اصل و حلال خودش از فرد دیگر لذت نمیتواند ببرد .
264- سؤال کردیم که بعد از مرگ آیا طور وجودی ما عوض میشود و نحوه ادامه حیات به چه شکل است ؟ فرمودند : در انسان باید خستگی از بین برود ، میل از بین برود ، خواب از بین برود ، یک موجود ، بی اسم و رسم ، و رنگ ، مثل خدا ، انسانها باید به این مرحله برسند ، گفتیم اگر در دنیا به این مراتب نرسند آیا به اجبار با مرگ این حالات در انسان شکل میگیرد ؟ فرمودند : خیر با مرگ نمیرسند یعنی خیلی طول میکشد ، الان این 70 سال را که زنده هستی اگر نرسی تازه در مرگ نَفَستان میایستد و اگر بعد از مرگ بخواهی صاف کنی مصیبت است ، چون تمام ذرات عالم در انسان هست ، ما همین جسم که نیستیم ، ما یک خیالی داریم که اندازه کل همین عالم است ، فکرش را بکن از این عالم بخواهی ذره ذره بکنی چقدر طول میکشد ، اگر همین الان نجات پیدا کردی ، کردی واگر کار به بعد از مرگ بکشد که کارت با کرام الکاتبین است ، سؤال کردیم مگر با شفاعت درست نمیشود ؟ فرمودند : برزختان با خودتان است حساب کتاب با خودتان است ، گفتیم در برزخ چیزی از اختیار هست ؟ فرمودند: خیر ، اگر در همینجا آزاد بشوید دیگر مرحله برزخ را نخواهید داشت ، همینجا برزخت را طی کرده ای ، اینکه ولی سر راه آدم قرار میگیرد او میخواهد از برزخ نجاتت بدهد ، وجود برزخیات را از بین ببرد وجودت را صاف کند یک راست بروی به بهشت . سؤال از کیفیت آنطرف کردیم : فرمودند هزاران هزار برابر بهتر است چون تعلقات برداشته میشود ، بدبختی ما تعلقات ماست ، طمع ومیل انسان را بدبخت میکند .
265- سؤال کردیم که مدتی است حال و هوای ذکر گفتن را نداریم و در قبض هستیم : فرمودند : ذکر برای این است که ببینیم شما اهل اطاعت هستید یا خیر ، هر مدتی نیاز به استراحت دارید لذا فعلاً فقط واجبات را داشته باشید ، نماز اول وقت و همیشه با وضوء باشید و گناه نکنید همین ها کافی است ، سعی کنید غذاهای مصنوعی نخورید ، طبیعی بخورید ، گفتیم مثلاً کنسروها و سوسیس و کالباس و... فرمودند: بله اینها بر روی روحیاتتان تأثیرمیگذارد ، مثلاًیکچیزی را هم اهلبیت (ع) مراعات میکردند ، اینکه مثلاً اگر همیشه از گوشت شتر بخوری خوی شتر در شما تأثیرمیگذارد ، مثلاً گوشت بره عالی است چون بره شهوت ندارد ، مرغ هم که میخرید ، مرغ خیلی بزرگ شهوت درونش هست مرغهایی در حدود یک کیلو و نیم بگیرید ، مرغ هم اگر همیشه بخورید خوی روباه پیدا میکنید ، افراط نکنید .
266- اگر هنگام خواندن قرآن انگشت سبابه را همزمان روی آیات بکشید جسمتان هم با نور اتحاد پیدا میکند .
267- یکبار بعد از اتمام نماز که امام جماعت در حال خروج از مسجد بود ایشان دنبالش رفتند میخواستند دستش را ببوسند که امام جماعت مانع شد ، بطور کل هر روحانی که از کنار ایشان می گذشت ایشان بلند می شد و احترام می کرد ، اگر هم آن روحانی سید بود احترام ویژه ای می گذاشتند .
268- بعضی از اولیاء در مقام خوابند یعنی به محض اینکه میخوابند با ائمه(ع) روبرو میشوند و ملاقات دارند ، در خواب به شهود میرسند ، همین نفسشان حجابشان است یعنی نتوانستهاند نفسشان را بکشند که همینالان در بیداری در شهود باشند و وقتی این نفس ایستاد با اهلبیت(ع) روبرو میشوند ، ایشان این مطلب را بعد از ملاقاتی که با یکی از اولیاء بنام سید بابا سیدی در شیروان داشتیم فرمودند. و اولیائی هم هستند که مقام بیداری دارند در شهود هستند وکلاً بی تاب هستند ، یک سری از اولیاء دریافتهایشان در علم شان است ، و بالاترین رده اولیاء هم دریافتهایشان را به الهامات قلبی میگیرند در اینجا دیگر غیر از خدا از همه بی نیاز میشوند .
269- انسانها بر اساس نیت محاکمه میشوند نه بر اساس عمل.
270- برای در امان ماندن در مسیرها 11 توحید بخوانید تا 11 ملک نگهبان شما بشوند و این سورهها مثل بنزین آنملائکه را شارژ میکند .
271- فرمودند برای طیب شدن مالتان اگر بتوانید حقوق ماهانه خود را با یکی از اولیاء خدا دست گردان کنید خیلی خوب است ، یعنی کل حقوق هر ماه خود را میدهید و می گویید این را برای من عوض کن ، لذا اگر ما به نیت گرفتن حقوق به سرکار میرویم مانند زنی هستیم که خود فروشی میکند ، ما هم داریم عمر فروشی میکنیم ، نیتمان باید بندگی و خدمت باشد ، لذا پول را میدهی به آن ولی و می گویی این را حلالش کن که من با خیالم آن را حرام کردهام ، در ظاهر حلال است ، اما مثلاً دو دقیقه دیر رفتهام دو دقیقه زود آمدهام ، نیتم بندگی نبوده ، خدمت نبوده ، چشمم به حقوق بوده ، این را طیب کن بده به ما ، همه را بینداز گردن او یا اگر هم به ولی فعلاً دسترسی نداری ببر نزد یکی از مراجع بگو من حقوق بگیرم این حقوق و لقمه را هم نمیدانم چطور است ، یا دعایی بخوان یا عوضش کن ، بعد بگو مثلاً من مخارج ماهیانه ام اینقدر است زن و بچه دارم ، می خواهی به آن اضافه کنی کم کنی خودت می دانی .
لذا همهچیز راه دارد ، و خیلی هم راحت است ، مثلاً یک خانم به دو کلمه به آدم محرم میشود ، کسی که وجود دارد ، پول که بدستش برسد حلال میشود ، اینکه برای ما چیزها حرام میشود چون وجودمان وجود شیطانی است مثلاً آن پول حکم آتش را پیدا میکند ، این راهی که گفتیم برای طیب کردن پول است مثلاً دانشجو هستی پدرت پولی داده همین کار را میکنی ، بلاخره هرچه که بخواهی یک مرحله بالاتر بروی باید بیشتر رعایت کنی ، ما لذت انسانی را نبردهایم ، اگر کسی لذت انسانی را بچشد و خدایش را درک کند ، این انسان دیگر زمینی نیست آسمانی است ، این حیوان است که زمینی است .
272- از بهشتی که حضرت آدم(ع) در آن بود سؤال کردیم : فرمودند : آن بهشت اصلی نبوده آن بهشت خیالی بوده ، در بهشت وجودی نبود ، بهشت وجودی را پیغمبر (ص) کسب کرد و به معراج رفت ، یعنی در عالم وجود امام حسین (ع) همه را امتحان کرد ، ما با ولایت مشکلداریم ، مثلاً الان به ما گفتهاند یکپنجم مالت را خمس بده ، هر چه شریعت گفته اجرا کن خب ما چقدر اجرا میکنیم . بهشت و جهنم از ما جدا نیست ، آدمهای بهشتی همینالان در بهشت زندگی میکنند ، همین چای هم لذت بهشتی دارد و هم لذت جهنمی ، دیدهاید یکی مثلاً مریضی قند دارد از خیلی چیزها محروم است ، حالا خیلی از افراد از لذت وجودی محروم هستند ، از لذت عقلی محروم هستند ، مسئله این است و اینها باید روی خودشان کار کنند .
273- سؤال کردیم الان چرا درد دین ، درد خدا دردی و آن آتشی که باید بر جان بیافتد در ما نیست شبها اصلاً حال عبادت و نماز شب نداریم : فرمودند : باید قابلیت پیدا کنید ، باید از خدا بخواهید ، چون تا خدا رویش برشما بر نگردد روی قلب شما به خدا بر نمیگردد ، وقتی هم که بر گردد تازه یک وجود نوری پدید میآید که آن هم برای ما حجاب است ، اهلبیت(ع) باید ما را از این وجود نوری گذر بدهند . گفتیم خیلیها با سن کمتر الان در نماز شب خیلی موفق هستند در معنویت موفق هستند : فرمودند : مگر معنویت به نماز شب است ، آن سبکی روح باید بیاید ، یعنی راحت ارتباط با خدا گرفتن ، راحت خدمت کردن به دیگران ، مشکل ما این است که خودمان نمیخواهیم ، چطور وقتی گناه را دوست داریم راحت و بدون سختی انجام میدهیم ، ما خودما نمیخواهیم که آدم بشویم ، شما هر چیزی را که دوست داری چرا راحت یادش میگیری و همهاش را بلدی و راحت انجام میدهی ، اما آن را که دوست نداری برایت مشکل است ، مثلاً این چایی که اینقدر به تو لذت میدهد ، حالا بیا بهجای آن از دین لذت ببر.
گفتیم ما از دین خوشمان میآید ، حداقل ظاهرش را قرآنش را نمازش را : فرمودند : خیر دوست ندارید دروغ است ، باید خیشیت پیدا کنی ، همانطور که تو دین را دوست داری ، دین هم باید تو را قبولت کند ، مثلاً یکی نماز را دوست دارد اما نمیخواند ، خوب نماز باید او را قابل ببیند که به او اجازه رکوع و سجود بدهد ، گفتیم چطور خیشیت پیدا کنیم ؟ فرمودند : خب طرف یک لقمهایی خورده و فاصله انداخته است ، قابلیتش را از او گرفته ، وقتی یک تکه گوشت از یخچال بیرون میماند به بوی میآید خب ، کم کم قابلیتش را از دست میدهد ، گفتیم راه جبرانش چیست ، فرمودند : یکی باید بیاید بوی گند آن را از بین ببرد ، ما یک تکه گوشت هستیم که به بوی آمدهایم بوی گند داریم ، چهارده معصوم(ع) آمده ند تا ما را از همین بوی گند نجات بدهند ، توضیح خواستیم : فرمودند : ما حیوان ناطق هستیم یک سری از ما خیالمان عقب است یعنی گاو صفت هستند بازآنهایی که عقب تر هستند خر صفتاند یک سری از ما خیالمان جلو است تیز است گرگ صفت است خب اینها باید میزان شود ، خوب ما خیشیت با حیوانات داریم ، اصلاً همین شغلهایی که مردم در بازار میگیرند خیشیت حیوانی را مشخص میکند مثلاً از بین یک گله گوسفند یک سری را برای ذبح یک سری را برای پروار کردن یک سری را برای زایمان و.. هر گروهی را با عیبی که دارند بر سرآن شغل انتخاب میکنند ، مثلاً اگر رفتی استاد دانشگاه شدی، فکر نکنی که آدم خوبی هستی از بس عیب داری استاد شدی ، از کمبودت است ، تو نیاز به علم یداللهی داری ، فکر نکنی چون آدم خوبی هستی بر سر یک کاری گذاشتهاند تو را این عیب توست ازبس آدم بدی هستی رفتی سرکار گذاشتهاندت ، چون اگر سرکار نمیرفتی دنیا را خراب میکردی ، انتخاب شغل به میل خود آدم که نیست، اما تکامل آدم هم در همان جاست مثل سگ اصحاب کهف ، باید در همان کاری که هست صادق باشد ، بتواند قناعت داشته باشد ، فرق نمیکند شغلت چه باشد ، اصلاً این دنیا را کمبودها دارد میچرخاند ، نیاز باطن انسانها از بیرون از انسانها تأمین میشود ، برای همین آنهایی که در این راه میآیند کمند ، انگشت شمارند .
274- آن هفتاد ، هشتاد نفر به خاطر شدت علاقه ای که به اهلبیت(ع) داشتند در وجود امام حسین (ع) زنده شدند ، آنوقت دیگر نتوانستند از امام حسین (ع) بگذرند ، ما باید کاری کنیم که در وجود اولیاء زنده بشویم ، این نه یعنی که با آنها زندگی کنیم بلکه چنان محبت داشته باشیم که ما را در قلبشان راه بدهند ، وقتی در وجود آنها زنده شدیم هدایت میشویم ، ما باید بندگی کنیم تا آنها تصرفات در وجود ما داشته باشند .
275- بندگی آنچنان لذتی دارد که اگر انسانها به آن برسند حاضرهستند هرلحظه با قیچی تکه تکه بشوند اما در بندگی همچنان بمانند ، جدا نشوند، با هستی که دارند و با ثروت وجودیشان لذت میبرند ، دیگر نیاز بیرونی ندارند ، امروز اگر پول دارند مال دارند برایشان سنگین است ، زود میخواهند ببخشند تا با خود وجودشان زندگی کنند ، خدا اصلاً گفته شما بیایید بنده من باشید تا همه عالم را بنده شما کنم از این بهتر چه میخواهید ، ما اولاً باید دعا کنیم که اولاً خدا قبولمان کند بعد پیغمبر(ص) قبولمان کند بعد اهلبیت(ع) قبولمان کند بعد اولیائئ که به آنها عنایت شده ما را قبول کنند ، نه اینکه فقط با آنها گفتگویی داشته باشیم بلکه یک طوری باشد که تصرف در ما داشته باشند ، که هر جا باشیم عنایتشان بر سر ما باشد ، ما را فراموش نکنند ، اگر کسی در نظر امام زمان (عج) باشد او زندگی راحتی خواهد داشت ، همه دنیا را هم که داشته باشی میبخشی ، اگر در نظر او نباشی اگر همه این دنیا مال تو باشد برایت عذاب است ، چون در طمع جمع کردن هستی .
276- بحث در این است که انسانها باید در وجود خدا زنده بشوند بعد نازل بشوند در وجود پیغمبر (ص) و پیغمبر (ص) با وجود آنها عبادت کند ، که اینها هدایت بشوند ، اگر اینطور نباشد خب این نماز و روزه چپکی ما چه ارزشی دارد ، یک سری هم شیطان دارد در روح اینها عبادت میکند ، غیبت میکنند ، بدبین هستند ، کج بین هستند ، عیب مردم را میگیرند ، همه شیطانی است ، در عالم بالا دوفرقه هست ، یا پیغمبر در وجودشان عبادت میکند یا شیطان ، اگر پیغمبر باشد دیگر این پایین در مقابل اولیاء ایراد نمیگیری ، دوستی و خیشیتت را در وجودشان اعلام میکنی.
گفتیم کسی که استاد و ولی سر راهش قرار نگرفته آدم نیست ؟ فرمودند : مسئله ولی نیست ، مسئله این است که ولایت را قبول داشته باشی زیر بار ولایت بروی ، مثلاً مگر آیا اویس قرنی حتی یک بار هم پیغمبر (ص) را دید؟ او فقط یک بار برای دیدن آمد که پیغمبر (ص) نبودند ، بعد که پیغمبر (ص) آمد گفت اینجا بوی اویس میدهد ، انسانیت خیلی لذت دارد ، خدا گواه است، خدا شاهد است اینکه ما از زن و بچه و ماشین و... لذت میبریم اینها عیب لذت است ، اصل لذت در میان خودت است در وجود خودت است ، با وجود خودت آشنا بشو ببین چه خبر است چه لذتهایی هست ، که وقتی اسم خدا برده میشود تمام وجوت شهادت به خدایت میدهد ، میتوانی با وجود چهارده معصوم (ع) در همین دنیا همنشین بشوی ، بحث جسمانی نیست ، خداوند معصومین (ع) را بصورت جسمانی آورد که مقامات اینها را به ما نشان بدهند ، بگویند که مثلاً اگر شما میخواهید زندگی بکنید با مقام امام رضا (ع) زندگی بکنید ، با مقام امام زمان (عج) زندگی بکنید ، در زمان امامان باطنشان توحید بود ، ظاهرشان برای ما مشخص بود و با آنها نشست و برخواست داشتیم ، اما باطنشان پنهان بود اما از امام نهم یعنی حضرت تقی (ع) به این طرف ظاهرشان هم توحیدی شد کم کم پنهان شدند ، الان آقا امام زمان (عج) ظاهرشان هم مثل باطنشان توحیدی شد ، یعنی ما تحمل دیدن نورانیت آنها را نداریم ، ما تاریکیم ، اگر به نورانیت برسیم به معراج برویم چهره آنها برایمان روشن میشود ، الان در وجود همه امام زمان (عج) هست اینطور نیست که به آن معنا پنهان و دور از دسترس باشد ، ما مردهایم وجودمان مرده است ، یک سریها که درونشان خراب است میخواهند آدم خوبی بشوند ، به بوی میآیند ، وقتی لقمه حرام خورده باشی و بخواهی به راه اهلبیت(ع) بیایی به بوی میآیی ، برایت سخت میشود بوی گند میدهی ، نماز که میخوانی بوی میدهدی ، گریه میکنی بوی میدهی ، چون درونت خراب است ، اصلاً بعد با همان گریهات حالت بدتر میشود میبینی تا سه چهار روز حالت بد است ، اولیاء می گویند خدایا گریه را از این بگیر که عالم را با گریهاش به گند کشید ، نشنیده ای میگویند اشک تمساح میریزد ، مثلاینکه گوشت گندیده ای را بخواهی بپزی ، اول باید خدا بایک نظری پاکت کند ، یکبار ما در مسجدی حدود دوساعت بکاء داشتیم یک جوانکی آمد مثلاً پیش ما نشست با ما همراه شد خودش را میزد گریه زوری میکرد بعدش هم یک هفته مریض شد کارش به آپول و قرص کشید ، خب بابا اینها مقامات دارد این اشک از حوض کوثر باید بیاید ، اهلبیت(ع) منبع این اشک هستند .
ما بدون غسل توبه و بدون انفاق در مجالس ابا عبدالله نمینشینیم ، هر چیزی راهی دارد کلیدی دارد شماره دارد کد دارد ، شما مجلس امام حسین (ع) که میروی یک 50 هزارتومان کنار بگذارغسل کن بگو خدایا یک اشکی به ما بده ، ببین چجور اشک به شما میدهند .
277- اینکه ما می گوییم هر شب تا آخر عمر غسل توبه داشته باشید برای این است که شب که به خواب میروید ، نفس انسان تمام خواستههای نفسانی اش در طول روز را که مثلا فلان کار را کرده ای ، آن کار رانکرده ای و... تمام کارهای روزانه که ذهنتان را درگیر کرده است همه اعمالت را میبری به ملکوت عالم ، لذا وقتی قبل از خواب غسل توبه کرده باشی پاکیزهها برمی گردند بدها بر نمیگردند که خواستههای بد تبدیل به عادت بشود ، یکبار در جای دیگر فرمودند هرچه غسل به ذهنتان می آید با نیت غسل توبه یکی کنید مثلا اگر غسل جنابت دارید نیت کنید ، برای برطرف شدن موانع بین ما و خدا در نماز نیت کنید ، برای زیارت و قابلیت همنشینی با اهل بیت (ع) نیت کنید و...بعد از این غسل اگر یک غسل دیگر برای توبه از همین غسل توبه ای که کردید انجام بدهید خوب است ، چون بدی ها که جای خود دارد بلکه انسان باید از تمام خوبی های خودش هم توبه کند ، در غسل توبه این مزایا هست که همه کار های روزانه شما مثلا نمازهایی که قبول نمی شود یا در محل کار ، کارتان درست نبوده و... همه اینها که مورد قبول خدا نیست می شود یک سنگینی برای شما اما وقتی انسان از همه اینها توبه می کند ، بلاخره خدا از او قبول می کند .
288- مثلاً یک کسی قبلاً از نظر مالی ضعیف بوده تمنای مال داشته تا بتواند انفاق داشته باشد حالا بعد مدتها آن را فراموش کرده چون برآورده نشد و حالا میخواهد امام زمان (عج) را ببیند ، بهجای دیدن امام زمان (عج) به او مال میدهد که ببینند تو با مال چکار میکنی ، آیا انفاق میکنی یا خیر .
یک زمانی بزرگان گفتند امام زمان (عج)313 یار میخواهد بیایم از بین 7000 عالِم313 انتخواب کنیم تا حضرت بیاید و عالَم را راحت کند کار را یکسره کند ، 700 نفر انتخاب شد از این بین دوباره 70 نفر انتخاب شد دوباره از این بین 7 نفر انتخاب شد و از اینها یک نفر را انتخاب کردند که میدانستند او با حضرت ارتباطی دارد گفتند برو نجف با آقا صحبت کن زودتر ظهور کند بعد که رفت نجف خادم حضرت گفت که آقا گفته شما باید اول ازدواج کنید ، بعد امام زمان (عج) تصرف کردند خانه ای برپا شد و حجله ای ، بعد که اینها در حجله بودند خبر آمد که حضرت ظهور کردهاند بیایید ، او هم گفته به آقا بگویید صبر کند بعدا میآیم ، ببینید خب در یک جایی گول میخوری بدون اینکه خودت خواسته باشی مگر اینکه خود خدا امتحانت که میکند خودش هم نجاتت بدهد ما که نمیتوانیم خودمان نجات پیدا کنیم ، حواس ما اینچنین نیست که جنبه روحانی را در نظر بگیریم ، جنبه جسمانی را در نظر داریم ، همیشه ملاک ما بر شهود جسمانی است ، لذا گفت آقا صبر کند که ایشان بعداً تشریف ببرند .
289- همیشه برای خاص و عام دعا کنید هرچه دعا گسترده تر باشد اثرات روحی بر روی روحیه خودت پر بار تر میشود ، مثلاً به امیر الموئمنین (ع) گفتند به شما ظلم کردهاند ، فرمودند نه ظلم نکردهاند ، هرکه ظلم کرده اول نور ولایت خودش را خاموش کرده است ، هرکه بخواهد ظلم کند اول باید نور خودش را خاموش کند ، اول باید خودت را ناراحت کنی تا بعد بتوانی یکی دیگر را ناراحت کنی ، اگر ناراحتی در وجودت نباشد کسی را نمیتوانی ناراحت کنی .
290 - انسان وقتی به روحانیت میرسد با اینکه در جنبه دنیاییاش اشتباه دارد اما در جنبه روحانی مقام دارد مثلاً بلال وقتی اذان میگفت لفظ را اشتباه میگفت اما مقام اذان را داشت ، مثلاینکه شما صد میلیون در بانک داری اشتباه بگویی هشتاد میلیون دارم ، از ثروتت که کم نمیشود ، فقط معصوم(ع) است که هر دو جنبهاش کامل است و دنیایی هم خطا نمیکند ، ظاهر و باطنش یکی میشود ، ما به سوی کامل شدن میرویم اما معصومین (ع) از کاملیت به سمت خدا حرکت کردند .